رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

  • ضیاءالدین

اینجا یمن!

سلام آقای دکتر ظریف!
امیدوارم حال تان خوب باشد
حال ما البته اینجا چندان خوب نیست.
دیروز فؤاد پسر همسایه،نیم تنه پایین اش بین آوارهای خانه شان جا ماند...راستی صدای من شنیده میشود؟ حال خانم موگرینی چطور است؟ جان کری هنوز با سعودی ها می خندد؟ شما که با جان کری نمی خندید؟ حتما به او می گویید که باید دست از سر ما بردارد و دیگر بمب های نارنجی رنگ را بر خانه مان نریزد...نه؟ حتما دلتان برای ما می سوزد..نه؟ حتما بر سر جان کری فریاد می زنید...همان طور که اگر کسی به گوش فرزند تان سیلی بزند بر او فریاد می زنید...نه؟ پس چرا کسی به حرف تان گوش نمی کند؟ چرا هنوز...؟
حتما هوای ما را دارید...نه؟
yemen

  • ضیاءالدین
متن شماره 1
" نکته‌ی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که به‌هیچ‌وجه اجازه داده نشود که به بهانه‌ی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور به‌هیچ‌وجه مأذون نیستند که به بهانه‌ی نظارت و به بهانه‌ی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه‌ی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعه‌ی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصه‌ی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکم‌تر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد."(1)

متن شماره 2
معنای کلمه "مطلقاً" در لغتنامه دهخدا:
مطلقاً. [ م ُ ل َ قَن ْ ] (ع ق ) مطلقا. کاملاً و تماماً و جمیعاً و بالکلیه و سراسر. (ناظم الاطباء). بی قید. بی شرط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).بطور مؤکد و قطعی : چون مطلقاً فرموده بودند که به علت قبالات کهنه ٔ سی ساله دعوی نشنوند. (تاریخ غازانی ص 242). صلاح در آن است که مطلقاً طلاء جائززنند چنانکه به ورق توان زد. (تاریخ غازانی ص 284). || اصلاً و هرگز و ابداً. (ناظم الاطباء).(2)

متن شماره 3
"امکان دسترسی مدیریت شده به مراکز نظامی ایران تنها طبق پروتکل الحاقی و در شرایط خاص"(3)

جناب آقای سید عباس عراقچی و شرکاء!
عزیزان هم دل و همزبان که نه با ملت و نه با رهبر و نه با... همزبان نیستید!
ای کسانی که فرزند انقلاب هستید!
دوستان!
برادران!
ما شعورمان را بیرون از اتاق جا نگذاشته ایم! نمی دانم شاید کسانی دیگر البته جاگذاشته اند؛ ولی الحمدلله ما هنوز حواسمان و شعورمان را از دست نداده ایم!
خواننده گرامی این متن، تصور نکنید که می خواهم بگویم چرا از خط قرمز در مورد نظامی کوتاه آمده اند؟ 
بلکه میخواهم بگویم آنقدر شعور برایم مانده که تشخیص بدهم عبارت "مرگ می دهند که به تب راضی شویم" یعنی چه!؟
می خواهم بگویم اگر فکر میکنید با این کار که بیاید روی حساس ترین نقطه دست بگذارید، ما حساسیت سایر نقاط را فراموش میکنیم، کور خوانده اید! آن قدر شعور داریم که تشخیص بدهیم قضیه از چه قرار است!
لطفاً به شعور خودتان و ما توهین نکنید!

ما دوست نداریم شما آن فرزند ناخلف انقلاب باشید! دوست نداریم شما آن فرزند نوح باشید که از کشتی نجات جا ماند! سوار شوید شما هم! به مردم بپیوندید! ما دوست نداریم شما را با جان کری تنها ببینیم و بدون مردم تان! پس قبل از این که بین شما و مردم آنقدر فاصله بیافتد که دیگر نتوانید برگردید، برگردید لطفاً! دلمان برای تان می تپد!


پانوشت:
  • ضیاءالدین

امامی که در مدارس و کتاب های آموزشی اش و همچنین در بسیاری از منبرها و مقالات و تاریخ نویسی ها و... مطرح می شود، حتی به قدر حجت الاسلام سیدحسن خمینی هم یک خمینی محسوب نمی شود؛ چه رسد به آن که بخواهی به او بگویی آسیدروح الله موسوی خمینی!

آن آسیدروح الله واقعی  و اصیل را که آدم بشناسد، این امام راحل تقلبی که رسانه ها به خورد ما جوانهای امام ندیده می دهند را دیگر حساب نمی کند!

آن نفس قدسی آسیدروح اللّهی که همه قلب ها را به تلاطم انداخته بود، خیلی با این امام راحل رسانه چی ها اختلاف دارد؛ چیزی در مایه های اختلاف بین...... نه بگذار اینجا مثالی نزنم؛ می ترسم از اینکه مثالم خارج از حدود تقوا برود! از بس که اختلاف است بین این دو امام!

امام سید روح الله موسوی را باید در صحیفه نور و کلام و بیانات و پیام ها و مواضعش شناخت، آن هم نه از یک موضع گیری، بلکه از مجموع آنچه گفته است! اما این امام راحل که رسانه چی ها به خورد من و توعه نسل چندم انقلاب که او را ندیده ایم داده اند، تنها یک آدم خوب است که معلوم نیست چه شد که میلیون ها بشر را به جان آن دیکتاتور ملعون آدم کش انداخت! و دل هایشان را به طوفان کشید و با خود به ساحل آرامش انقلاب اسلامی رساند!

امام آسید روح الله موسوی را باید خودمان بشناسیم! نه بی هیچ واسطه ای!

امام آسید روح الله موسوی را باید با مطالعه مستقیم و بی واسطه ی کلامش بشناسیم! نه به واسطه ی حجت الاسلام ها و دکتر فلانی ها و بهمانی ها! چرا که از بین این حجت های اسلام و دکترها، تعداد آنهایی که رسانه چی محسوب نمی شوند، خیلی کم است و سری که درد نمی کند را که کسی دسمال نمی بندد! همان راحت تر این است که برویم و امام را از حرف های خودش بشناسیم نه از آن جه در باره اش می گویند!

دردها از این دست زیاد دارم که هیچ نمی گویم فعلا... دردهایی که به همین رسانه چی های خط امام مرتبط است! که امام راحل شان را فقط اینطور معرفی کرده اند به ما که بعله، ایشان یک انسان با کرامتی بود که شبها چقدر گریه و تضرع داشت و دعا و توسل و ... و چه بد امامی است آن که فقط اینها را داشته و هیچ کاری برای تکان دادن مملکت و بلکه آفاق عالم انجام نداده است!

این چنین امامی حتی با خود آسیدروح الله هم درگیر می شود! همان طور که با وصی او درگیر شده است!



پ.ن: این روزهای منتهی به سالگرد عروج آن مرد بازمانده از نسل پیامبران را به جای پر کردن در و دیوار مملکت از پوسترهایی که فقط عکس امام راحل در آن هاست به همراه یک تکجمله عاشقانه، بیاید قدری با امام آسیدروح الله موسوی که در صحیفه نظرات و حرفهایش و شخصیتش دیده می شود، آشنا بشویم!

بنشینیم و هر روز یک صفحه از این صحیفه را بخوانیم!

farsi.rouhollah.ir

  • ضیاءالدین

طرح استانی شدن انتخابات مجلس که چندی پیش کلیات آن تصویب شد جای بحث و بررسی اجتماعی، سیاسی و عقیدتی فراوان دارد. این طرح و مفروضات مقدماتی و پیامدهای متأخرش یک سوی قضیه است، اما سوی مهم تر قضیه زمینه های اجتماعی موجود جامعه ایران است که تصویب چنین طرحی را اساساً «ممکن» می سازد.  طرحی با چنین زاویه ای آشکارا بزرگ با اهداف انقلاب و اسلام ناب امام خمینی (ره).

 

فرض کنید مجلس طرحی را به صحن بیاورد که که بی حجابی را قانونی کند. آیا با ذهنیت و مشرب فکری نمایندگانی که خود را مسلمان می دانند، اصلا چنین چیزی ممکن است؟ از ابتدای طرح این مسئله در رسانه ها و قبل از ارائه به مجلس چقدر با واکنش مواجه خواهد شد؟ موجی از اعتراض از منبرها، بیانیه ها، مصاحبه ها، تیترها، تجمعات، راهپیمایی ها و غیره به پا خواهد خاست. شاید کار به خشونت و ناآرامی اجتماعی هم بکشد. در آن صورت آیا حتی به رأی گذاشتن آن طرح اساساً ممکن خواهد بود؟ چه رسد به تصویب و اجرا. اینجا زمینه اجتماعی است که این مسئله را «ناممکن» می کند. گره کار دقیقا در این است که چه اتفاقی برای انقلاب اسلامی رخ داده که زمینه اجتماعی کشور، به تصویب چنین طرحی اجازه امکان وقوع داده است؟ اساسا همینکه چنین طرحی بدون اینکه راهپیمایی در اعتراض به آن برگزار شود یا خونی ریخته شود یا فریادی به آسمان رود، توسط نمایندگانی که خود را انقلابی هم می دانند مطرح شده، در صحن علنی مجلس شورای اسلامی هم به رأی گذاشته شود و در صلح و صفا رأی هم بیاورد، نشانه هایی از تغییرات عظیم در ارزش های جامعه ایران است. و خبر از استحاله تامّ آرمان های انقلاب اسلامی می دهد.

 

  • ضیاءالدین

نفس ت حق مداح اهل بیت...

نفس ت حق حاج احمد...

لبخند را بر لب اماممان نشاندی...


  • ضیاءالدین

سلام جناب ظریف

خسته نباشید

گلویتان آسیب دیده ظاهرا؛ که به نظرم بخاطر حجم بالای کارهای شماست؛ که این چند روز زیر این فشار کاری، در سوییس با چند اجنبی مجبور به مذاکره بودید؛ ان شاءالله که زودتر بهبود پیدا کند حالتان...


توضیح و تفصیل اضافه نمیخواهم بدهم کلامم را!

فول کردید عزیز دل! فول!

توافق دو مرحله ای، اولین فول شما بود!

توافق دو مرحله ای یعنی ضرر! یعنی بامبول! یعنی وقتی آمریکایی ها بزنند زیر همه چیز، که این از رفتارهای عادی آنها هم هست، آن وقت زور رسانه های آنهاست که همه ماجرا را بر سر ما خراب میکند؛ زور رسانه های آن هاست که میگویند ایران زیر بار توافق نرفت و فلان و بهمان... 

توافق دو مرحله ای یعنی مهلت دادن به یک دشمن فریبکار که قبلاً بارها و بارها از پشت به ما خنجر زده(هواپیمای مسافربری را که حواسشان نبود انداختند و بعد هم باز حواسشان نبود به شکارچی پست آن ماجرا مدال دادند و تا دلت بخواهد این نمونه کثافت کاری های امریکایی کم نیستند و شما بهتر از من اینها را باید به یاد داشته باشید)


توافق دو مرحله ای که از قضا مرحله ی اولش، تفاهم بر سر چارچوب هاست، یعنی چک سفید امضا به طرف نیرنگ باز غربی!

آن هم در شرایطی که درصد غنی سازی برای ما، 3.67 است و آن 7 دهم هم دقیق مشخص شده که یعنی پای تان را یک قدم آن طرف تر نگذارید! اما طرف غربی، ساعت و دقیقه که هیچ! روز و ماه و سال هم برای تعهداتش نپذیرفته است! 

اینها را طبق همان سندی که خودتان ارائه کردید عرض میکنم!

توافق دو مرحله ای که در آن، تعداد سانتریفیوژها 5060 عدد ذکر شده و آن 60 عددش هم دقیق مشخص شده که یعنی پای تان را یک قدم هم آن طرف تر نگذارید! و باز هم طرف غربی برای بازپس دادن پول های بلوکه شده ما، هیچ عدد و رقم و تاریخ و زمان و مکانی مشخص نکرده...

اینها فول هایی است که در همین دومرحله ای بودن خوابیده جناب ظریف عزیز!

راضی نبودیم که برای چنین بندهای توافقی، شما گلویتان را خرج کنید و این همه خستگی را به جان بخرید و با چند اجنبی حیله گر و بدعهد و دغل باز و دروغ گو و بی ادب که بارها ژن و رگ و ریشه ی ما ایرانی ها را به فحش کشیده اند، دهان به دهان بشوید...

خسته نباشید جناب ظریف اما راضی به این خسته شدن تان و آن چه در مقابل به دست نیاورده ایم، نبودیم!

  • ضیاءالدین
چند روز پیش(یعنی مدتی قبل از این که همشهری هایم برای مشکل قطع مکرر آب(1)(2) مقابل فرمانداری تحصن کرده باشند)، درست زمانی که در حال استحمام بودم، ذهنم متوجه این مسئله شد که "آبی که به عنوان استحمام در حال استفاده از آن هستم، همان آبی است که به عنوان نوشیدنی از آن استفاده میکنیم"!

با خودم فکر کردم که چقدر بد است که: 
همین آب آشامیدنی را به گیاه میدهیم!
همین آب آشامیدنی را برای شست و شوی خودرو هم استفاده میکنیم!
همین آب آشامیدنی را برای استحمام هم استفاده میکنیم!
همین آب آشامیدنی را برای قضای حاجت هم استفاده میکنیم!
همین آب آشامیدنی را برای شست و شوی حیاط منزل هم استفاده میکنیم!
همین آب آشامیدنی را برای شستن ظروف و لباسها هم استفاده میکنیم!
همین آب آشامیدنی را برای...

*همین آب آشامیدنی را برای مصارف بسیاری که نیاز به آب شرب ندارند، مصرف میکنیم! و کاش فقط مصرف میکردیم! 
*همین آب آشامیدنی را برای مصارف بسیاری، بدمصرفی میکنیم! کار از اسراف هم گذشته است خیلی جاها!(3)

شاید بعضی از شما مخاطبین این نوشته، در خانه های تان، چیزی به نام "منبع آب" با حجم یک متر مکعب نداشته باشید! اما...
من از زمانی که به یاد دارم، این موجود را در خانه های همه ی هم استانی هایم دیده ام!
من از زمانی که به یاد دارم، قطع شدن های آب برای ما چیزی عادی بود!
من از زمانی که به یاد دارم، بابا هر از گاهی می پرسید که "شیفت(وصل بودن شبکه آب) این هفته ی محله ی ما، شبانه است یا روزانه؟ صبح است یا عصر؟
من از زمانی که به یاد دارم، باید حواسمان می بود که مبادا فراموش کنیم که منبع آب خانه را پر کنیم! بدا به حال روزهایی که به هر دلیل، منبع آب پر نمیشد! و بداتر به حال روزهایی که چندین روز آب قطع می شد و...!
من از زمانی که به یاد دارم، یکی از دغدغه های خانواده های استانم، همین منابع آب و مسائل مربوطه اش بود!

اما آمارها میگویند... در مورد سوءمصرف آب، بعضی ها میگویند 70 درصد هدر رفت در کشاورزی است! بعضی میگویند 80 درصد...و برخی هم بیش از 90 درصد! الباقی هم که در مصارف خانگی!

به هر حال، آن چه مشخص است، این است که هدر رفت آب در مملکت ما، به نظر به امری عادی تبدیل شده است! نتیجه ی این هدر دادن را هم، اغلب آن شخص هدردهنده نمی بیند! و در واقع، هدرندهنده می بیند!

کاش میشد به هدردهنده ی محترم خطاب داد:
تو بی هوا آب را رها میکنی؛ امروز بی آبی اش شاید فقط برای من بوشهری باشد و کاکای خوزستانی ام(4)! و شاید هم یکی دو تا استان دیگر!
اما یقین کن، امروز که با بی رحمی، آب را از من دریغ میکنی، دامن فرزند خودت را هم میگیرد! سعی کن قبل از آن که بچشی، اصلاح کنی این رفتار را!

گمان میکنم میشود با قدری اصلاح روش مصرف مان، تلخی آب و بلکه تلخی قطعی آب را از هم وطنان مان گرفت! آب شیرین حق همه مردم است! و امروز، بعضی از مناطق کشور، حتی لوله کشی آب شرب ندارند و مدام باید با دبه در دست گرفتن، به دنبال یک قطره آب برای فرزندان و خانواده شان باشند!

در شست و شوی خودرو، در استحمام، در زمان مسواک زدن، ظرف شستن، شست و شوی حیاط منزل و... قدری با احتیاط مصرف کنیم!
مگر نه این است که میگویند بعد از مدتی، آب قابل استفاده بسیار کم خواهد شد و نایاب! پس از همین امروز، همانطور که در زمان نایاب بودنش رفتار میکنیم، عمل کنیم! با این کار، دیرتر نایاب خواهد شد!
شکی نیست که وقتی آب سالم، نایاب شود، همه با احتیاط و دقت بیشتری مصرف میکنیم! همانطور که در مصرف بنزین و سوخت و... همین اتفاق افتاد و تا به زحمت دچار نشدیم، مصرف مان را اصلاح نکردیم!
پس از همین حالا درست مصرف کنیم! تا نسل های بعدمان، از ما به نیکی و خوشی یاد کنند!



پانوشت: 
(2) همانطور که در متن اشاره شد، سالهاست آب استان بوشهر، به صورت روزانه سهمیه بندی شده و نیمی از شبانه روز، آب منازل قطع میشود!
(3) خداوند رحمان فرمود: إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ۖ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا (سوره 17- آیه 27)
  • ضیاءالدین

همه ی حرفم امروز، فقط و فقط این است:

راهکارهای انتشار هر چه بیشتر نامه ی رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و امریکا برای کاربران در شبکه های اجتماعی مختلف

http://letter4u.blog.ir


  • ضیاءالدین
 
آقای اول: اگر شما به استانبول بروید می بینید که آنجا 28 مجموعه بزرررگ(لحن) تجاری، اداری و خدماتی وجود دارد که یک خانواده می تواند از صبح تا شب می تواند در آن جا تفریح کند- تفریحات سالم، چون آنجا اسلامی است- هم خرید کند و هم گردش مالی به وجود بیاید که همه این مجموعه های بزرگ تجاری که در تهران ما داریم حتی به کوچکترین آن ها هم نمی رسد و مشابه آن را نداریم که "اینها باعث توزیع خدمات انتفاعی و رفاهی در شهر می شود"
 

آقای دوم: اتفاقاً اصل مشکل ما همین است که شما ایده آل تان همین سبک زندگی تجاری است که شما باید از صبح تا شب وارد این مجتمع ها بشوید و به خرید و تفریح بپردازید؛ در حالی که بازارهای اصلی ما این گونه نبوده اند و بلکه به شکلی بود که شخص سعی می کرد که پس از انجام خرید از بازار خارج شده و به کارهایی که در سبک زندگی اسلامی تعریف شده مشغول شود.

آقای اول: من از شما می پرسم، این انتقاد که شما میگویید به چه کسی وارد است؟

آقای دوم: بنده دارم نوع نگاهی که شما فرمودید را عرض میکنم آقای اول! شما دارید می گویید ما باید به سمت بازارهای لوکس استامبول برویم که در آن شهر بازی و انواع کالاهای خارجی وجود دارد. اصلاً شما به همین مجتمع هایی که شما مجوز ساختنش را داده اید نگاه کنید و ببینید که اصلاً یک کالای ایرانی در آنها پیدا میکنید؟ اصلاً این ها رویشان هم نمی شود که کالای ایرانی را بفروشند و اصل کارشان این است که اجناس را بی واسطه از مناطق آزاد تجاری به مغازه هایشان برسانند.

آقای اول: خب این مسائل اختیارش دست ما نیست و ما ذی مدخل نیستیم.

خودم که دارم این ها را می نویسم: خیلی سوال ساده ای برای بنده به وجود آمده جناب نماینده ی شهرداری! اگر شما اینها را قبول دارید، که ظاهراً هم این طور است که در ابتدای کلام تان فرموده اید که مجموعه های بزرررگ ما انگشت کوچک مجتمع های استانبول نمی شود، پس چرا مسئولیت حرف تان را نمی پذیرید؟
اصلاً نگاه شما به مردم چگونه است؟ احیاناً شهروندان درجه یک و دو داریم و درجه دو ها حقی از این ساخت و سازهای بزرررررگ(!!!) ندارند؟
چطور می شود که وقتی می خواهید از ساخت مجتمع ها دفاع کنید، طوری وانمود می کنید که این ها برای مردم خوب است و شما تدبیرتان این طور بوده ولی وقتی که ابعاد مسئله باز می شود، زیر بار مسئولیت حرفهایتان نمی روید؟
قسم حضرت عباس تان را قبول کنیم یا....؟

اصلاً همه این ها به کنار؛ واقعاً قصد من به چالش کشیدن و بیهوده گیر دادن به شما مسئولین خدوم نیست(اعتقاد قلبی نگارنده این است که شما واقعاً خود را خادم مردم میدانید و به آن اعتقاد دارید)؛ حرف من این است؛ چرا کسانی چون شما که هدفتان حفظ دین و ارزش هاست(چنانکه در برخی اعمال و سخنان تان به وضوح پیداست)، سعی نمی کنید در مسائل تان محرومین و مستضعفین را هم در نظر بگیرید و از دیدگاه های سرمایه سالارانه که هیچ نسبتی با دین و سیره ی اهل بیت ما ندارند حذر نمی کنید؟ چرا برای تقویت این روحیه در خودتان برنامه های واقعی و هدفمند تعیین نمی کنید تا عادت کنید به این که در هر کاری، اولین دغدغه تان، محرومین و مستضعفین باشد؟

مطلب خیلی مرتبط:
فیلم کامل برنامه روش های درآمدزایی و مدیریت شهرداری ها

 
ویدئوی مرتبط:

پشت پرده لوکس فروشی کدام نهاد است؟

  • ضیاءالدین