رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۴۱ مطلب با موضوع «دولت» ثبت شده است

"آقا اجازه" از کجا آمد؟

یادم می آید در دولت نهم و دهم بود که برخی نمایندگان "محترم" (!) مجلس نسبت به مسئله ای اعلام حساسیت کردند. خلاصه ی حرف شان این بود که "چه کسی میگوید در هر مسئله ای باید -ما به عنوان- دولت و یا مجلس به رهبری مراجعه کنیم؟". موضوع این بود که چرا باید سیاست ها و اعمال نهادهای مختلف حکومت جمهوری اسلامی ایران به تصمیمات "ولی فقیه" گره بخورد؟ آن هم ولی فقیهی که طبق قانون، جایگاه تقنین و اجرا و قضا شأنیت شان را از او می گیرند. یعنی طبق شرع مقدس، ولی فقیه خودش باید قضاوت کند، قانون بگذارد و قانون را اجرا کند به خاطر ولایتی که از سوی خدا دارد- و البته بدیهی است که این ولایت با وحی مستقیم و این قبیل سفسطه هایی که ذهن های بیمار میخواهند نسبت بدهند اعطا نشده است!- و در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی، این شئون ولایت را به طرق مختلف به قوای مربوطه و ساز و کارهایشان سپرده ایم.
کلیت حرف مخالفینی که موضوع مخالفت شان را به صورت "آقا اجازه" می نامیدند هم این بود که اگر قرار باشد در هر مسئله ای به ولی فقیه مراجعه کنیم مثلاً امور معطل می ماند و استقلال دستگاه های قانونی تحت شعاع قرار می گیرد و کذا.


چه کسی می گوید دولت جدید هم آقا اجازه است

این نوشته قصد ندارد که تهی مغز بودن این حرفها را اثبات کند. حرفم بر سر چیز دیگری است.
این روزها، خیلی دوست دارم بدانم آن حضرات مخالف "آقا اجازه" کجا هستند و در ذهن متعالی شان چه می گذرد. آخر یک "آقا اجازه"ی جالب در حال اتفاق است طی این دو سه سال اخیر.
البته حق دارید تعجب کنید که "مگر این دولت اخیر یا مجلس فعلی، تابع مستقیم نظرات رهبری است که چنین حرفی میزنی؟"
و برای این که خیالتان را راحت کنم از سلامت مشاعرم، خیلی کوتاه میگویم "نه، همچو چیزی در نظرم نبود و نیست. در مورد دولت و مجلس، همان بیت مربوطه خوب و کافی است که "خود پیداست از زانوی تو"
اما پس کدام "آقا اجازه را می گویم؟"

سرنوشت کشتی ارسالی به یمن
اعدام شیخ نمر
ملوانان امریکایی
...

اینها برخی از مواردی است که آن آقای محترم و کاردان(!)، برای انجام شان از تکنیک "آقا اجازه" استفاده کرده است. یعنی تا تقّی به توقّ می خورد، تلفن را به دست می گیرد و زنگ می زند به آن "آقا"یی که-آن طرف خط تلفن مستقیمی که قبلاً سوییس واسطه اش می شد- اجازه ی بعضی چیزها را باید صادر کند و البته گاهی-یعنی همیشه- صادر نمی کند، مثل کشتی یمن!

پیوند مقدس ظریف و کری

حساسان استقلال مشغول کدام سفره اید؟

خیلی دوست دارم بدانم آن باشرف هایی که دم از استقلال رأی قوا و دستگاه ها می زنند، حالا در کدام سفره دهان شان مشغول شده که نمی توانند فریاد "وا استقلالا" سر بدهند؟ کدام خماری فرا گرفته آن ها را که از خواب خوش شان بیدار نمی شوند؟



آخر می دانید؟ این که در بعضی جاها آدم سر و صدا کند و گاهی ساکت باشد، فکرهای بدی در ذهن کسانی که شاهد ماجرا هستند به وجود می آورد.
  • ضیاءالدین

حوادثی این چند روز رخ داد؛

  1. شیخ انقلابی و ظلم ستیزی به دست سعودی ها و با اعلام علنی، کشته شد.(اینجا ببینید)
  2. ساعاتی گذشت و بسیج های دانشجویی کشور، زمان بندی مشخصی برای تجمع در روز بعد اعلام کردند.(اینجا ببینید)
  3. روز قبل از تجمع، عده ای به سفارت و کنسولگری سعودی ها حمله کردند و افراد مشخصی در بین جمعیت، اقدام به آتش افروزی در سفارت کردند.(اینجا ببینید)
  4. یک سال قبل، در همین روزهای ماه دی، مردم بوشهر در اعتراض به برگزاری کنسرتی موهن و خارج از حدود اسلامی، در مقابل محل برگزاری کنسرت، تجمع کردند، البته بدون هیچ اقدام فیزیکی یا تنش زا، در مسیر ورودی سینما آوینی بوشهر، ایستادند. نیروی انتظامی با تیم نیروهای ضد شورش، در مقابل این اعتراض، با شوکر و گاز فلفل و باتوم و ضربات مشت و لگد، به معترضینی که بی هیچ حرکتی در جای خود ایستاده بودند حمله کردند. در اثر شدت جراحات و ضربات، تعدادی از افراد به بیمارستان منتقل شدند.(اینجا ببینید)
  5. نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مناطقی که از نظر سیاسی، معادل خاک کشور سعودی ها محسوب می شد، تأمین امنیت را بر عهده دارند. در تجمع جنجال گونه ای که در مقابل سفارت سعودی انجام شد، هیچ برخورد خاصی با تظاهرکنندگان صورت نگرفت و حتی در فایل های صوتی که دست به دست می شد، فرمان برخورد نکردن مأمورین با مردم شنیده می شد.(اینجا ببینید)
  6. رئیس جمهور محترم کشور، در پیامی، چندین کلمه در رثای شیخ شهید قلم زد و چندین سطر در محکوم کردن اقدامات خودسرانه!(اینجا ببینید)
  7. خبرگزاری ها از تماس تلفنی وزیر محترم امور خارجه ایران با وزیر محترم(!) امور خارجه ی ایالات متحده ی امریکا، خبر دادند و گمانه زنی کردند که جان کری، از دکتر ظریف خواسته است که به آتش اختلافات دامن نزند. البته جان کری همیشه خواهان ثبات و امنیت و وحدت بین کشورهای منطقه بوده است و تأمین اسلحه سعودی ها در جنگ با یمن از نمونه های بارز این مورد است. البته تر آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، بارها اعلام کرده بود که "مذاکره با آمریکا ممنوع است" و "در هیچ موردی جز مسئله ی هسته ای مجوز مذاکره داده نشده است." البته رهبر ایران مذاکره در مورد تعطیلی سفارتخانه سعودی ها را استثنا نکرده بود.(اینجا ببینید)
  8. ضمناً بعد از کشتار منا، هیچ اتفاق خاصی در مقابل سفارت خانه ها رخ نداد و همه چیز در روال قانونی اش طی شد. این درحالی بود که در کشتار منا، چندصد نفر از حجاج بی گناه ایرانی کشته شده بودند و طبیعتاً حجم این جنایت در نظر ایرانی ها بسیار بزرگ باید جلوه میکرد. تنها رهبر انقلاب اسلامی بود که سه روز عزای عمومی اعلام کردند.

چندین سوال در ذهن شکل می گیرد:

آیا تأمین برای برگزاری یک کنسرت، اقدامات امنیتی شدیدتری نسبت به تأمین امنیت یک سفارتخانه و کنسول گری را به دنبال دارد؟

آیا مأمورینی که در مقابل سفارت سعودی ها، حضور داشتند، نسبت به حساس بودن تأمین امنیت کنسولگری و سفارتخانه، توجیه نبوده اند؟

چه کسی از تشدید نفرت ایرانی ها به رژیم آل سعود نفع می برد؟ مرگ بر آل سعود در برابر کدام "مرگ بر..." تقویت می شود؟ کدام "مرگ بر....." ضعیف تر گفته خواهد شد؟ آن هم وقتی آقای کری به فکر وحدت کشورهای منطقه است و ما مرگ بر آمریکای مان بیش از چهل سال است در گوش او و دوستانش پیچیده است.

چه کسی در ایران رابطه اش با آل سعود خیلی خوب است و قبلاً هم معاملاتی با آنها انجام داده است؟


همین چند سوال و تردید فقط در ذهن ممکن است به وجود بیاید. وگرنه به قول آن خواننده همه چیز آرام است!

  • ضیاءالدین
خبر، چندان دور از انتظار نبود:

همانطور که عکس العمل رئیسِ جمهورِ محترم هم همان بود که بیش از آن، از او انتظار نمی رفت:
طبیعتاً قصدم از نوشتن این متن، آن نیست که بخواهم سطح همگون بودن نسبت زیبای بین "تحریم شدن دوباره توسط امریکا" و "ادامه ی روند تولید موشک های بالستیک" را توضیح بدهم.
صرفاً می خواهم به این نکته اشاره کنم:
همانطور که وقتی به قول خودشان برجام و مذاکرات نتیجه داد(!!!) همین طور تأکید کردند که "مردم به تعامل با دنیا(!)" رأی داده اند و این قبیل چیزها، اما باید گفت باور کنید که "مردم به تو سری خوردن و هیچ نگفتن" رأی نداده اند!

داستان ساده است؛ در واقع ما برجامی را پذیرفتیم که :
نتیجه ی اجرایش "ادامه ی تحریم ها" است و
نتیجه ی لغو اجرایش "ادامه ی تحریم ها" است.

اگر برجام بخواهد اجرا شود، که شده است و ما چندین تن اورانیوم را برای فروش گذاشته ایم در دکان چهاردهنه ی اورانیوم فروشی مان که سر پیچ جامعه ی جهانی حضرات افتتاحش کرده ایم و مدتهاست غنی سازی مان را تعطیل کرده ایم و کلی از نیرو انسانی صنعت هسته ایِ بدبوی مان را فرستاده ایم که در کنار همسرشان به کارهای خانه شان بیشتر بپردازند، نتیجه ی چنین اجرایی را شاهد هستیم: وضع روزانه ی تحریم های جدید!

اگر برجام بخواهد اجرا نشود، یعنی مثلاً بخواهیم به خاطر اقدامات "بی ادبانه؟ جسارتانه؟ تو رو خدا نکنیدانه؟" یا هر چیزی که اسمش را قرار است بگذارند، به شورای فلان که خودشان معین کرده اند شکایت ببریم، ته ِ ماجرا می شود مکانیزم ماشه ای که خودمان قبلاً تفنگش را مسلح کرده ایم با دستان خودمان! و تهِ مکانیزم ماشه هم می شود بازگشت تحریم هایی که هنوز البته جایی نرفته اند که بخواهند بازگشت فرمایند!!!

به هر حال، طبیعی است که وضع آن بنده خدایی که ادعای حل مشکلات را داشت، حالا چه در 100 روز، 1000 روز یا هر چند هزار روز که فکر میکنند ممکن است بتواند کاری کند، حال کسی است که روی اره نشسته باشد! بهترین راه همانا حفظ وضع موجود است؛ یعنی مثلاً داریم موشک می سازیم؟ حالا که تحریم اضافه می شود باز هم موشک می سازیم! و موارد مشابهی که باز هم انتظارش را باید بکشیم.


پ.ن: راستی خسته نباشیدی هم باید به وزارت خارجه گفت، حقیقتاً محکوم کردن این اقدام امریکایی ها، کاری بسیار عزتمندانه و در شأن مردم ایران بود که بزرگواران در وزارت امور خارجه با جدیت و تلاش شبانه روزی شان از عهده ی این مهم بر آمدند.
  • ضیاءالدین

روزی که خبر سقوط هواپیمای مسافربری روسیه را از تلویزیون دیدم، بی هیچ دلیل مشخصی، احتمال حمله به هواپیما در ذهنم شکل گرفت.
طی روزهای بعد، وقتی خبر پیدا شدن اجساد، تا فاصله هشت کیلومتری محل حادثه اعلام شد، برای آنچه در ذهنم نقش بسته بود، دلایل لازم فراهم شد.
چندین روز گذشت و حالا دولت بریتانیای کثیف، اعلام کرده که خلبان هواپیمای انگلیسی دو ماه قبل در حالی که هواپیمایش توسط راکت داعش مورد حمله قرار گرفته، چنان پشتک وارو زده با هواپیمای مسافربری که راکت بخت برگشته و البته بی عرضه، نتوانسته به هدفش بخورد و از قضا هیچ یک از مسافرین هم متوجه این پشتک واروی خلبان فوق حرفه ای خطوط هوایی بریتانیا نشده است.
قصد دراز نویسی و داستان سرایی ندارم؛ به همین دلیل اصل مطلب را می گویم:
به یاد هواپیمای جمهوری اسلامی افتادم که ملوان زبل آمریکایی ناو وینسنس، اشتباهاً با راکت، تمام 298 سرنشینش را به خوبی هدف گرفت و به خیال خودش، فشار آورد به آیت الله خمینی ایرانی ها! که جنگ را تمام کند.

نمی دانم چرا این قدر بی سلیقه اند این غربی ها. همان سناریوی قدیمی و دمُده را بعد از 20 سال و اندی هنوز انجام میدهند.

به هر حال، تصور من این است که حملات هوایی روسیه به مواضع فرزندخوانده ی امریکایی ها در سوریه، بدجور حضرات ایالات متحده را سوزانده و حالا برای عقب راندن جنگنده های روسیه، همان فن قدیمی و نخ نمای حمله به غیرنظامیان را در برنامه شان گذاشته اند.

*ادعا نمیکنم تحلیلم درست است قطعا، بدیهی است البته این مسئله. صرفاً جهت ثبت اما گفتم.


لینک مرتبط:

  • ضیاءالدین
اقتصادمان باید چنان به اقتصاد دنیا گره بخورد که نتوانند ما را تحریم‌ کنند

این عبارت و یا هر چه شبیه آن را جناب مستطاب دکتر محمدجواد ظریف فرموده اند!
مختصر و مفید اگر بخواهم نظری بدهم، باید عرض کنم که حضرت مستطاب توجه ندارند انگار که گره خوردن اقتصاد سایر کشورها با ما، آن هم به نحوی که گسستن گره اش به ضرر آن ها بخواهد تمام شود، با حضور سفرا و تیم های اقتصادی حضرات فرنگی محقق نمی شود. بلکه این تقویت تولیدکنندگان داخلی و ترمیم ساختار اقتصادی درون کشور است که اتفاقاً ربط چندانی به سفرای فرنگی ندارد!

خلاصه اش می شود این:
گاو نر می خواهد و مرد کهن!!!
  • ضیاءالدین
  • ضیاءالدین

اینجا یمن!

سلام آقای دکتر ظریف!
امیدوارم حال تان خوب باشد
حال ما البته اینجا چندان خوب نیست.
دیروز فؤاد پسر همسایه،نیم تنه پایین اش بین آوارهای خانه شان جا ماند...راستی صدای من شنیده میشود؟ حال خانم موگرینی چطور است؟ جان کری هنوز با سعودی ها می خندد؟ شما که با جان کری نمی خندید؟ حتما به او می گویید که باید دست از سر ما بردارد و دیگر بمب های نارنجی رنگ را بر خانه مان نریزد...نه؟ حتما دلتان برای ما می سوزد..نه؟ حتما بر سر جان کری فریاد می زنید...همان طور که اگر کسی به گوش فرزند تان سیلی بزند بر او فریاد می زنید...نه؟ پس چرا کسی به حرف تان گوش نمی کند؟ چرا هنوز...؟
حتما هوای ما را دارید...نه؟
yemen

  • ضیاءالدین
متن شماره 1
" نکته‌ی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که به‌هیچ‌وجه اجازه داده نشود که به بهانه‌ی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور به‌هیچ‌وجه مأذون نیستند که به بهانه‌ی نظارت و به بهانه‌ی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه‌ی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعه‌ی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصه‌ی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکم‌تر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد."(1)

متن شماره 2
معنای کلمه "مطلقاً" در لغتنامه دهخدا:
مطلقاً. [ م ُ ل َ قَن ْ ] (ع ق ) مطلقا. کاملاً و تماماً و جمیعاً و بالکلیه و سراسر. (ناظم الاطباء). بی قید. بی شرط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).بطور مؤکد و قطعی : چون مطلقاً فرموده بودند که به علت قبالات کهنه ٔ سی ساله دعوی نشنوند. (تاریخ غازانی ص 242). صلاح در آن است که مطلقاً طلاء جائززنند چنانکه به ورق توان زد. (تاریخ غازانی ص 284). || اصلاً و هرگز و ابداً. (ناظم الاطباء).(2)

متن شماره 3
"امکان دسترسی مدیریت شده به مراکز نظامی ایران تنها طبق پروتکل الحاقی و در شرایط خاص"(3)

جناب آقای سید عباس عراقچی و شرکاء!
عزیزان هم دل و همزبان که نه با ملت و نه با رهبر و نه با... همزبان نیستید!
ای کسانی که فرزند انقلاب هستید!
دوستان!
برادران!
ما شعورمان را بیرون از اتاق جا نگذاشته ایم! نمی دانم شاید کسانی دیگر البته جاگذاشته اند؛ ولی الحمدلله ما هنوز حواسمان و شعورمان را از دست نداده ایم!
خواننده گرامی این متن، تصور نکنید که می خواهم بگویم چرا از خط قرمز در مورد نظامی کوتاه آمده اند؟ 
بلکه میخواهم بگویم آنقدر شعور برایم مانده که تشخیص بدهم عبارت "مرگ می دهند که به تب راضی شویم" یعنی چه!؟
می خواهم بگویم اگر فکر میکنید با این کار که بیاید روی حساس ترین نقطه دست بگذارید، ما حساسیت سایر نقاط را فراموش میکنیم، کور خوانده اید! آن قدر شعور داریم که تشخیص بدهیم قضیه از چه قرار است!
لطفاً به شعور خودتان و ما توهین نکنید!

ما دوست نداریم شما آن فرزند ناخلف انقلاب باشید! دوست نداریم شما آن فرزند نوح باشید که از کشتی نجات جا ماند! سوار شوید شما هم! به مردم بپیوندید! ما دوست نداریم شما را با جان کری تنها ببینیم و بدون مردم تان! پس قبل از این که بین شما و مردم آنقدر فاصله بیافتد که دیگر نتوانید برگردید، برگردید لطفاً! دلمان برای تان می تپد!


پانوشت:
  • ضیاءالدین

نفس ت حق مداح اهل بیت...

نفس ت حق حاج احمد...

لبخند را بر لب اماممان نشاندی...


  • ضیاءالدین

سلام جناب ظریف

خسته نباشید

گلویتان آسیب دیده ظاهرا؛ که به نظرم بخاطر حجم بالای کارهای شماست؛ که این چند روز زیر این فشار کاری، در سوییس با چند اجنبی مجبور به مذاکره بودید؛ ان شاءالله که زودتر بهبود پیدا کند حالتان...


توضیح و تفصیل اضافه نمیخواهم بدهم کلامم را!

فول کردید عزیز دل! فول!

توافق دو مرحله ای، اولین فول شما بود!

توافق دو مرحله ای یعنی ضرر! یعنی بامبول! یعنی وقتی آمریکایی ها بزنند زیر همه چیز، که این از رفتارهای عادی آنها هم هست، آن وقت زور رسانه های آنهاست که همه ماجرا را بر سر ما خراب میکند؛ زور رسانه های آن هاست که میگویند ایران زیر بار توافق نرفت و فلان و بهمان... 

توافق دو مرحله ای یعنی مهلت دادن به یک دشمن فریبکار که قبلاً بارها و بارها از پشت به ما خنجر زده(هواپیمای مسافربری را که حواسشان نبود انداختند و بعد هم باز حواسشان نبود به شکارچی پست آن ماجرا مدال دادند و تا دلت بخواهد این نمونه کثافت کاری های امریکایی کم نیستند و شما بهتر از من اینها را باید به یاد داشته باشید)


توافق دو مرحله ای که از قضا مرحله ی اولش، تفاهم بر سر چارچوب هاست، یعنی چک سفید امضا به طرف نیرنگ باز غربی!

آن هم در شرایطی که درصد غنی سازی برای ما، 3.67 است و آن 7 دهم هم دقیق مشخص شده که یعنی پای تان را یک قدم آن طرف تر نگذارید! اما طرف غربی، ساعت و دقیقه که هیچ! روز و ماه و سال هم برای تعهداتش نپذیرفته است! 

اینها را طبق همان سندی که خودتان ارائه کردید عرض میکنم!

توافق دو مرحله ای که در آن، تعداد سانتریفیوژها 5060 عدد ذکر شده و آن 60 عددش هم دقیق مشخص شده که یعنی پای تان را یک قدم هم آن طرف تر نگذارید! و باز هم طرف غربی برای بازپس دادن پول های بلوکه شده ما، هیچ عدد و رقم و تاریخ و زمان و مکانی مشخص نکرده...

اینها فول هایی است که در همین دومرحله ای بودن خوابیده جناب ظریف عزیز!

راضی نبودیم که برای چنین بندهای توافقی، شما گلویتان را خرج کنید و این همه خستگی را به جان بخرید و با چند اجنبی حیله گر و بدعهد و دغل باز و دروغ گو و بی ادب که بارها ژن و رگ و ریشه ی ما ایرانی ها را به فحش کشیده اند، دهان به دهان بشوید...

خسته نباشید جناب ظریف اما راضی به این خسته شدن تان و آن چه در مقابل به دست نیاورده ایم، نبودیم!

  • ضیاءالدین