رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۵ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

در این کشور، مردانی اند که حاضرن بهای حق گفتن را بپردازند؛ ولو به قیمت جانشان تمام بشود!
دوستان البته به طنز می گفتند ولی واقعیت این است که در پس هر طنز، جدیتی وجود دارد: "از سخنان این هفته ی حسن رحیمپور ازغدی، بوی شهادت می آمد"
حرفهای این هفته استاد رحیم پور در نطق پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، موارد متعددی را شامل می شد:

1- پشت صحنه توهین به پیامبر اعظم چه بود و کدام پازل را تکمیل خواهد کرد؟
2- هیلاری کلینتون درباره ایران و موضع سران کشور نسبت به امریکا چه گفت و عامل افزایش تحریم چه بود؟
3- اقتصاد تنبل داخلی و اقتصاد وادادگی خارجی کشور را به کجا خواهد برد؟
4- نماز جمعه ی غیراسلامی را چه کسانی باب کرده اند و از آن سود می برند؟
5- علت اعمال فشار به ستاد نماز جمعه بخاطر حضور رحیم پور چه بود؟
6- رئیس جمهوری که روایات اسلامی را برای حکومت مناسب نمی دانست؟
7- مسائل روز که جزء خطبه های نماز است، ذکر تقویم نیست!!!
9- ماجرای کومونیست های امریکای لاتین و چگوارای دوم
10- کدام روایات اقتصاد مقاومتی را به ما یاد داده اند؟
 

*ستاد نمازجمعه تهران واقعاً باید مورد تقدیر قرار بگیرد بابت حضور استاد رحیم پور در تریبون نمازجمعه!

** کم اند کسانی که این چنین خوب سخن بگویند و سخن خوب هم بگویند! خداوند ایشان را حفظ کند برای این دین و کشور!

*** سخنش را بشنوید و اگر آن را حق یافتید، تا می توانید آن را نشر دهید، چه این که این فیلم باشد، چه اینکه چهره به چهره این حرفها را بر سر زبان ها بیاندازید! تا سکه رایج کلام مردم این کشور بشود!

  • ضیاءالدین
طی هفته گذشته، اتفاقاتی در کشور رخ داد:
 
1- خبر فیلتر شدن برخی شبکه های اجتماعی موبایل(واتساپ و...) در آخرین روزهای کاری هفته منتشر می شود.
2- عکسی منتسب به کنفرانس وحدت منتشر می شود که در آن نماز جماعت واحدی برقرار نشده و باقی مسائل.
3- علی مطهری در صحن علنی مجلس، جنجالی به راه می اندازد و با حرفهایی تفرقه برانگیز(که در عمل هم شاهد این نتیجه بودیم)، دم از وحدت می زند و بین این همه مشکلات و مسائل کشور، یک هو یادش می آید که سران فتنه هنوز در حصر هستند و اعدام نشده اند و باید برای احقاق حقوق شان کاری کند.

هر یک از این ماجراها، موجی از جنجالهای رسانه ای و به عبارت دیگر درگیری اذهان مخاطبین را با خود به همراه می آورد؛ یک موج برای طرفداران شبکه های اجتماعی و کار فرهنگی سایبری و این قبیل مسائل! یک موج برای کسانی که مسائل جهان اسلام برایشان مهم است و درگیر تکفیری ها و این مسائل اند بیشتر! و موج آخر که به واسطه ابعاد سیاسی و اجتماعی اش، به نظر موجی عمومی تر است و اقشار متنوعی را به خود جذب می کند؛ و این هر سه موج، همچنان هم در حال جریان سازی است و موج هایش فرو ننشسته است، مخصوصاً همین آخری که بدجور دارد ادامه پیدا می کند و به نظر سوژه ی خوبی برای ادامه دار شدن هم می آید و در حال حاضر، روزنامه ها و رسانه ها و اذهان بسیاری از افراد جامعه به این مسائل معطوف است و همین طور مطالبشان اعم از پوستر و تصاویر و فیلم و مقاله و مصاحبه دست به دست می چرخد و این گرداب رسانه ای را تقویت می کند!

اما بهتر است یک پله به عقب برگردیم؛ در هفته ی گذشته اتفاقی رخ داد که لازم بود با بمباران شدید رسانه ای، مسکوت شود و تحت هر شرایطی که شده، ابعادش پنهان و مخفی بماند و ذهنی را به خود معطوف نکند:

بزرگ قوم حرفهایی زده بود که برای روشن شدن افکار عمومی درمورد روزهای جاری و وضعیت کشور، بسیار تعیین کننده و جهت دهنده بود و لازم بود "هیچ کس نشنود" آن را!
 

 

لینک مرتبط:  بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم:
 اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمیگنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار میکنید؟
 
پ.ن: لطفاً تکمیل کننده ی پازل "حضرات" نباشید! قدری هم تکمیل کننده نقشه ی "حضرت" بشوید! اگر حب او را در دل دارید! این به تقوا نزدیک تر است!

پ.ن2: جناب مطهری بعد از جنجالهای یکشنبه مجلس شورای اسلامی، نامه ای زده بود که در آن ذکر شده بود که مخالفینش در مجلس، مثل لشکر عمر سعد در زمان حضرت اباعبدالله بوده اند و البته از این قیاس وقیحانه هم شرم نکرده بود؛ کاری به این مسائل ندارم البته؛ اما آنچه به نظر می رسد این است که این موارد منحرف کننده ی اذهان از حرف های ولی امر مردم، به سمت دیگر مسائل، بیشتر شباهت دارد به "هلهله ی لشکر عمر سعد" در آن روز! فتأمل!

ویدئو مرتبط:

  • ضیاءالدین


و سلام علیک یوم ولدت و یوم قتلت و یوم تبعث حیا...

پ.ن: جناب آقای شیخ حسن روحانی! امروز سلمان و ابوذرها، جان شان را برای این دین دادند؛ طلحه و زبیرها با اموال مردم چه می کنند؟
  • ضیاءالدین

حبط هارد

۱۵
دی
می گویند وقتی نامه عمل شخص را به او نشان می دهند، ناگهان می بیند آنچه انجام داده از بین رفته و هیچ عمل نیکی برایش باقی نمانده است؛
این را من این روزهای اخیر، به خوبی درک کردم:
وقتی یک ترابایت اطلاعاتت را که فایلهای تولیدی ات بوده، کسی با سهل انگاری، به باد فنا بسپارد؛ اولش گرمی و نمی دانی چه به سرت آمده؛ اما وقتی ناشر تماس میگیرد و می گوید اصلاحات فلان جای کتاب این هاست، آن وقت است که تازه می فهمی حبط عمل یعنی چه؟
وقتی یادت می آید فیلمهایی را که تمام این یکی دو سال تدوین کرده ای همراه با فایل پروژه اش در این نامه عمل بوده و پاک شده می فهمی حبط عمل یعنی چه؟
وقتی گزارش ها و مقالات و مصاحبه هایی که تمام این مدت انجام داده ای و بعضی را در نشریات کار کرده اند و برخی هم هنوز ارسال نشده بود، توی هارت بوده می فهمی حبط عمل یعنی چه؟
حبط عمل به واقع یکی از وحشتناک ترین لحظات قبر و قیامت است حکماً!
وقتی آدم چشمش را باز کند و ببیند که باغی که ساخته بود، همه بیابان شده و هیچ از آن نمانده...
آنقدر رعب آور خواهد بود که خدا میداند چه بر سر شخص خواهد آمد...


پ.ن: ای کسانی که میخواهید پیله کنید به بک آپ گرفتن از هارد و رعایت این مسائل، بدانید :برای بک آپ یک ترابایت اطلاعات، فضای کافی نداشتم، وگرنه حتماً این کار را می کردم!
  • ضیاءالدین
حوزه انتخاباتی استان بوشهر، 4نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد؛ و همه این 4 نفر، کمابیش موافقت خود را با استانی شدن انتخابات مجلس ابراز کرده اند؛ مثلاً یکی از حضرات نظرش این است که "اگر این مهم تصویب شود نمایندگان به جایی اینکه دنبال کارهای جزیی و کوچک بروند بیشتر دنبال مسائل کلان کشور می‌روند" و دیگری مزایای این طرح را "ارتقاء سطح مجلس" می داند؛ البته نماینده بعدی ضمن وارد دانستن برخی ایرادات جزئی با کلیات آن موافق است و آن را مفید می داند و در نهایت، آخرین نماینده هم نظرش این است که چون در ایران انتخابات به شکل حزبی وجود ندارد، موافق نیست و اگر حزبی شود طرح خوبی خواهد بود.

آنچه ذکر شد، خلاصه ای از نظرات نمایندگان استان بوشهر بود؛ استانی که هنوز بعد از گذشت بیش از 3 دهه از رخداد انقلاب اسلامی، منطقه محروم محسوب می شود؛ محرومیت هایی که اساس آن ها را محرومیت فرهنگی تشکیل داده و بر پایه این محرومیت های فرهنگی، محرومیت های مادی سر بر آورده است؛ همچون مشکلات آب آشامیدنی، راه سازی های نامناسب، بافت فرسوده خانه ها و آسیب پذیری نسبت به زلزله(چنانکه طی چند سال اخیر شاهد فروریختن خانه های استان در اثر لرزش های نسبتاَ متوسط بودیم) ، عدم حضور اساتید برجسته کشور در دانشگاه های استان و در نتیجه قرار گرفتن دانشگاه مادر این استان در رده های آخر دانشگاه های کشور، تمرکز مدیران فرهنگی به مسائل پرت و بی ربط به استان و بی توجهی به مشکلات واقعی آنها، مسئله آلودگی های پتروشیمی مناطق ویژه استخراج مواد نفتی و بی توجهی به بیماری های کارکنان آنان، بی توجهی به ظرفیت های بنادر استان و هرز رفتن منابع خدادادی، بی توجهی مسئولین مرکز استان به روستاها و در نتیجه عدم تعادل در وضعیت مردم شهر و روستا و در نتیجه مهاجرت روستانشین ها به شهر برای دسترسی بهتر به امکاناتی که می بایست در روستا در اختیار آن ها قرار می گرفت و...
اینها تنها بخشی از مشکلات این استان بعد از گذشت بیش از 3 دهه از انقلاب حضرت روح الله است که عمدتاً ناشی از نگاه مرکزگرای مسئولین مختلف استانی طی این سالها بوده است؛ نگاهی که چکیده ی همان نگاه "تهران، همه ایران است" بوده و همان تفکر کشور را به این وضع کشاند؛ تفکری که وقتی شخصی چون محمود احمدی نژاد دم از سفرهای استانی و سر زدن به مناطق محروم کرد، سیل آرا مردم را به طرف خود سرازیر دید و آن چه از پیش بر همه واضح بود، بیش از پیش در چشم ها جلوه نمود که مردم کشور، از مرکز گرایی و بی توجهی به حاشیه نشین ها، خسته شده اند! و شاید به بیان بهتر، از این که جایی به نام مرکز کشور، "اصل" محسوب شود و الباقی را "حاشیه" بخوانند، خسته شده اند؛ از این که تهران نشین ها( و به طور دقیق تر، شمال تهران نشینها) شهروند درجه یک باشند و الباقی، خوشه چین های این جماعت مرفه محسوب شوند خسته شده اند و این گونه بود که به محض شنیدن شعارهایی از این دست، همه به او روی آوردند!
برای نگارنده این سوال پیش آمده که چرا هنوز نماینده های این استان در مجلس شورای اسلامی، این نکته بسیار واضح را هنوز درک نکرده اند و با همان تفکرات ناسازگار با اهداف انقلاب اسلامی به راهشان ادامه می دهند؛ مگر نه این است که امام روح الله مستضعفین و پابرهنگان را صاحبان اصلی این انقلاب نامید؟ مگر نه این است که صاحبان اصلی انقلاب، یعنی آنان که نظرشان برای انقلاب اصل است و الباقی فرع؟
پس چگونه است که نه تنها پیگیری مشکلات این جماعت، دغدغه ی اصلی ما نیست، بلکه روز به روز در جهت به حاشیه راندن این گروه نیز قدم بر می داریم؟
البته از این 4 نماینده استان، همه این رویه را در سایر امور پیش نگرفته اند و اخبار حاکی از پیگیری های برخی از این بزرگواران در زمینه ی مشکلات و محرومیت های استان کمابیش به گوش می رسد؛ اما در مورد این قانون و مسئله ی استانی شدن انتخابات، چند مسئله مطرح است:
- یکی از ملزومات استانی شدن انتخابات، تبلیغات گسترده و استانی برای نامزدهاست؛ با این مقدمه سوالی که مطرح می شود این است که به جز نامزدهای متمول و احیاناً وابسته به گروه ها و احزاب و کانون های قدرت و ثروت، چه کسانی توان تبلیغات گسترده ی استانی را خواهند داشت؟ و اگر چنین است که نگارنده می پندارد، کدام نامزد انتخاباتی که وابسته به کانون های قدرت و ثروت و احزاب و گروه های سیاسی است، درد محرومین و مستضعفین را اولویت خود می داند؟ آیا طنزی درد آور تر از این هم وجود دارد؟
- همان طور که یکی از نمایندگان استان ابراز نمود، لازمه این نوع انتخابات، حزبی شدن است(و البته این موضوع در متن اصلی طرح استانی شدن هم در عین ناباوری به عنوان امتیازات این طرح ذکر شده است!!!) ؛ کیست که نداند حزبی شدن در این کشور، معنایی جز سیاست زده شدن مسائل کشور نخواهد داشت؟ و تصور کنید استانی با این همه محرومیت، با این وضع می بایست محرومیت دیگری را هم به خود ببیند: محرومیت سیاسی! مسئله ای که مانع از رشد فکری مردم استان به سطحی بیش از احزاب می شود و در نتیجه محرومیت های فکری استان را شدت خواهد داد.

ادامه دارد... ان شاءالله
  • ضیاءالدین