رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبر» ثبت شده است

🔴درباره ی مسائل انتخابات، تحریف های جالبی این روزها می بینم از حرفهای رهبر انقلاب!
حضراتی که لیست داده اند، با سوءاستفاده از جملات رهبری، رسماً دست به تحریف نظر ایشان می زنند.
یک نمونه اش را ببینید:


💥اصل کلام رهبر انقلاب:
"به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دینداری اینها و به تقیّد اینها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم اینها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که اینها را بدانیم. اگرچنانچه کسانی اینجور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد. مثلاً آن کسی که من خیال کردم آدم خوبی است و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد."



🔶عبارت  مغفول: کلیدواژه ی "خیال کردم آدم خوبی است"!
"مثلاً آن کسی که "من خیال کردم آدم خوبی است" و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد."

🚫مصادره به مطلوب حضرات حزب ها و گروه ها:
درحالی که رهبر انقلاب، صراحتاً می گویند "کسی که من «خیال کردم» آدم خوبی است"، حضرات می گویند «ما می دانیم که بعضی از این هایی که ما در لیست هایمان آورده ایم، آدم های باصلاحیت و تصفیه شده ای نیستند، اما رهبری گفته اند اگر یکی دو مورد اشتباه رأی دادید ایرادی ندارد. پس بیایید برای این که لیست مان رأی بیاورد، رأی اینها را هم جمع کنیم در سبدمان!

گذشته از تحریف واضحی که این وسط رخ داده است و "رأی به ناصالحی که وضعیتش مشخص است" جایگزین "رأی به ناصالحی که فکر میکنیم صالح است" گرفته است، فکر کردن به نتایج این نگاه سیاسی، تن آدم را می لرزاند:



کسانی که امروز، تلاش می کنند برای جلب آراء، افرادِ ناصالحِ دارای سبد رأی را به مسئولیت های حساس برسانند:
 اولاً به راحتی همین تحریفی که امروز می کنند، فردا هم به جایی می توانند برسند که افراد فاسد دارای رأی را جایگزین صالح کنند و برسانندش به مسئولیت حساس و کلاه ملت پس معرکه بیافتد!
 ثانیاً (که احتمالاً بحرانی تر است از اولاً که گفتم) انقلاب اسلامی را به مسلخی می برند که روز به روز، معیارهای انقلابی بودن و تقوا جایشان را به باندبازی و لشکرکشی های مفاسد بدهد و تدریجاً این مسئله به یک ارزش اجتماعی و بدیهی بدل شود. و در نهایت، آنچه که مردم برای آن، پهلوی ها را و 2500 شاهنشاهی را برانداختند، پیش روی شان ببینند. یأس از تشکیل مجدد حکومت صالحان و انقلاب، فساد همه جانبه و... بدیهیترین تبعات این مسئله خواهد بود.



در همین رابطه نگاه کنید:


  • ضیاءالدین
  • ضیاءالدین

همه ی حرفم امروز، فقط و فقط این است:

راهکارهای انتشار هر چه بیشتر نامه ی رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و امریکا برای کاربران در شبکه های اجتماعی مختلف

http://letter4u.blog.ir


  • ضیاءالدین
طی هفته گذشته، اتفاقاتی در کشور رخ داد:
 
1- خبر فیلتر شدن برخی شبکه های اجتماعی موبایل(واتساپ و...) در آخرین روزهای کاری هفته منتشر می شود.
2- عکسی منتسب به کنفرانس وحدت منتشر می شود که در آن نماز جماعت واحدی برقرار نشده و باقی مسائل.
3- علی مطهری در صحن علنی مجلس، جنجالی به راه می اندازد و با حرفهایی تفرقه برانگیز(که در عمل هم شاهد این نتیجه بودیم)، دم از وحدت می زند و بین این همه مشکلات و مسائل کشور، یک هو یادش می آید که سران فتنه هنوز در حصر هستند و اعدام نشده اند و باید برای احقاق حقوق شان کاری کند.

هر یک از این ماجراها، موجی از جنجالهای رسانه ای و به عبارت دیگر درگیری اذهان مخاطبین را با خود به همراه می آورد؛ یک موج برای طرفداران شبکه های اجتماعی و کار فرهنگی سایبری و این قبیل مسائل! یک موج برای کسانی که مسائل جهان اسلام برایشان مهم است و درگیر تکفیری ها و این مسائل اند بیشتر! و موج آخر که به واسطه ابعاد سیاسی و اجتماعی اش، به نظر موجی عمومی تر است و اقشار متنوعی را به خود جذب می کند؛ و این هر سه موج، همچنان هم در حال جریان سازی است و موج هایش فرو ننشسته است، مخصوصاً همین آخری که بدجور دارد ادامه پیدا می کند و به نظر سوژه ی خوبی برای ادامه دار شدن هم می آید و در حال حاضر، روزنامه ها و رسانه ها و اذهان بسیاری از افراد جامعه به این مسائل معطوف است و همین طور مطالبشان اعم از پوستر و تصاویر و فیلم و مقاله و مصاحبه دست به دست می چرخد و این گرداب رسانه ای را تقویت می کند!

اما بهتر است یک پله به عقب برگردیم؛ در هفته ی گذشته اتفاقی رخ داد که لازم بود با بمباران شدید رسانه ای، مسکوت شود و تحت هر شرایطی که شده، ابعادش پنهان و مخفی بماند و ذهنی را به خود معطوف نکند:

بزرگ قوم حرفهایی زده بود که برای روشن شدن افکار عمومی درمورد روزهای جاری و وضعیت کشور، بسیار تعیین کننده و جهت دهنده بود و لازم بود "هیچ کس نشنود" آن را!
 

 

لینک مرتبط:  بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم:
 اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمیگنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار میکنید؟
 
پ.ن: لطفاً تکمیل کننده ی پازل "حضرات" نباشید! قدری هم تکمیل کننده نقشه ی "حضرت" بشوید! اگر حب او را در دل دارید! این به تقوا نزدیک تر است!

پ.ن2: جناب مطهری بعد از جنجالهای یکشنبه مجلس شورای اسلامی، نامه ای زده بود که در آن ذکر شده بود که مخالفینش در مجلس، مثل لشکر عمر سعد در زمان حضرت اباعبدالله بوده اند و البته از این قیاس وقیحانه هم شرم نکرده بود؛ کاری به این مسائل ندارم البته؛ اما آنچه به نظر می رسد این است که این موارد منحرف کننده ی اذهان از حرف های ولی امر مردم، به سمت دیگر مسائل، بیشتر شباهت دارد به "هلهله ی لشکر عمر سعد" در آن روز! فتأمل!

ویدئو مرتبط:

  • ضیاءالدین
"همیشه پس از نوشتن متن منتقدانه تان، تصور کنید که رهبرتان هم آن را خوانده اند و منصفانه تصور کنید حس ایشان را."

پ.ن:تذکر به جایی که لازم بود اینجا نوشته بشود؛ توی این هیاهوی سیاسی و مجازی و... تک جملاتی نعمت اند؛ و شکر بر آن، واجب است!
پ.ن2: سابقه ام را برخی دوستان بهتر می دانند؛ کار طنز را چندین سالی میشود انجام می دهم، و آنها که نزدیک تر بوده اند، خوب میدانند که برای اینکه راضی به نشر مطلب طنزی بشوم، چندین و چند بار آن را بررسی میکنم مبادا خط قرمزهای شرعی، قانونی، اخلاقی، منطقی و آبرویی را گذشته باشد! این را گفتم تا هم توصیه ای باشد برای بقیه و هم این که بگویم با این وجود اما آن جمله ی بالا، جمله ی به جایی بوده است!
  • ضیاءالدین

اگر کسی خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهوری اسلامی مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامی و تشریفات اسلامی هیچ کس را به مخالفت وادار نمیکند.

امام یک وقتی در یکی از صحبتهایشان میفرمودند: وقتی که انگلیس‌ها در دهه‌ی دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خرده‌ای - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرمانده‌ی نظامی انگلیسی دید یک نفری فریادی بلند کرده، دارد صدایی میزند، دستپاچه شد - روی مناره یک کسی اذان میگفت - پرسید این سرو صدایی که هست چیست؟ گفتند اذان میگوید. گفت علیه ما است؟ یکی گفت نه؛ گفت خب، هرچه میخواهد بگوید. اذانی که علیه او نباشد، «الله‌اکبر»ی که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهد بگوید، بگوید.

مسئله مسئله‌ی اسم اسلام و تشریفات اسلامی نیست. امروز کشورهایی اسم اسلام را دارند، تشریفات اسلامی را هم کم‌وبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتی‌شان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتی با آنها نیست، خیلی هم دوستند.

* " یکی از کارشناسان دولتی آمریکا گفته است: آشتی میان ایران و آمریکا امکان‌پذیر است، امّا میان جمهوری اسلامی با آمریکا ممکن نیست؛ حرف درستی زده. ایرانی که در رأس آن خاندان پهلوی باشند - که همه چیزشان را در اختیار آنها میگذارند - البتّه آشتی با این ممکن که هیچ، لازم هم هست؛ بالاتر از آشتی هم لازم است. مسئله، مسئله‌ی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی یعنی استقلال، آزادی، پایبندی به ایمان اسلامی، حرکت در مسیر اسلام، تن ندادن به تحمیلات دشمنان، دعوت امّت اسلامی به اتّحاد - درست نقطه‌ی مقابل آن‌چیزی که آنها میخواهند - البتّه با این بدند."


*بیانات امام خامنه ای در تاریخ 4 تیرماه 1393

  • ضیاءالدین
در این روزگاری که زندگی میکنیم، سوژه های جالبی داریم؛ میخواهم یکی از این موضوعات دم دستی را امروز کمی با نگاهی ساده و بی تکلف بررسی اجمالی کنم؛ و البته نه من حوصله مطول نوشتن دارم و نه شما حوصله مطول خواندن را احتمالا! لذا در مطلبی برد-برد با هم مفاهمه خواهیم کرد انشالله ؛)
مسئله ی مورد نظر، هم در شاخه ی سیاسی رخ میدهد، هم در شاخه علمی، هم اقتصادی، هم مذهبی و ... تا دلتان بخواهد خلاصه مبتلا به دارد؛ حتماً می پرسید چه مسئله ای است که اینقدر عام است؛ جواب چیزی نیست جز "چون رهبری گفته اند، پس باید..."
قبل از این که هر گونه فحش و بد و بیراه تان را تقدیم شجره نامه حقیر کنید، باید عرض کنم قدری آهسته تر لطفا؛ صبر کنید با هم برویم به قول معروف!
اگر بخواهم سرعتم را خیلی زود به سرعت شما برسانم که اصطلاحاً با هم بتوانیم برویم، باید خیلی ساده عرض کنم که "آب خوردن برای بدن انسان مفید است؛ و بلکه ضروری است؛ صرف نظر از این مسئله که رهبری در مورد فواید آب خوردن بیاناتی داشته باشند یا نه!"
یا مثلا رعایت بهداشت برای سلامتی ضروری است؛ سوالی که مطرح است این است که آیا حتماً رهبری باید فتوا بدهند که بهداشت را رعایت کنید؟ تا ما رعایت کنیم؟ به عبارت کلی تر، آیا لازم است رهبری در کوچک ترین و دم دستی ترین موارد به جماعت تذکر بدهند؟
شاید بپرسید اصلاً نوشتن از این موضوع چه دردی را دوا میکند؟ یا بگویید چقدر موضوع سطحی است؛ و این قبیل حاشیه نویسی ها!
اما خوب که به قضیه نگاه کنیم، چندین پیامد خرد و کلان از این سوال و دغدغه برخواهد خاست!

1- جامعه از سطحی شدن به سمت عمق بیشتر و فرزانگی بیشتر میل خواهد کرد؛ توضیح خاصی هم لازم ندارد؛ واضح است که وقتی نیازهای حیاتی بدن تأمین شود(آب، اکسیژن؛ قدری نان)، بدن می تواند شروع کند به رشد و نمو ابعادش؛(عضلانی شدن و پرورش اندام اصطلاحاً)

2- فرصت پرداختن به موضوعات ضروری تر و با ثمرات بیشتر و همچنین با وسعت بیشتر برای همه آحاد جامعه فراهم خواهد شد؛ مثلاً وقتی همه خودشان فهمیدند "قوانین راهنمایی و رانندگی خوب است"، بدیهیست آمار تصادفات کاهش خواهد یافت و مثلاً کسی که قرار بود در تصادف کشته بشود، می تواند حالا برود و دانش کسب کند و فرصت فرهیخته شدن و دانشمند شدن را داشته باشد!

3- فرصت حمله به قشر معروف به حزب اللهی به دلیل اخباری گری از دشمنان گرفته خواهد شد و در مقابل، فرصت حمله به مواضع ضدفرهنگی و ضدبشری دشمن، بیشتر فراهم می شود؛ بدیهیست وقتی قشری که نماینده ی تفکر اسلامی (با ادعای کامل بودن دین و جامع ترین بودن)، خود به فکر بهتر شدن و برترین بودن حرکت کند، اولاً حزب اسلام و حزب ِ الله، سردمدار تفکر برتر خواهد بود و در عمل ظرفیت هایش را نشان خواهد داد و ثانیاً مضاف بر اینکه بهانه جویان را ساکت خواهد کرد، به نقطه ای خواهد رسید که به تفکرات متحجرانه ی غرب نیز حمله خواهد کرد و غرب (نه غرب جغرافیایی بلکه غرب تفکری که در همین کشور هم پیدا میکنید) در تنگنا قرار گرفته و دست برتر با حزبِ الله خواهد بود!

4- جامعه اسلامی تدریجاً به سمت تحقق تمام عیار احکام و موازین اسلام عزیز پیش خواهد رفت و ظرفیت تمدن سازی اسلام بیش از پیش در عمل نشان داده خواهد شد؛ یعنی به جای اینکه رهبری بگویند "ورزش کنید" یا "بروید شهید مطهری بخوانید"، از فرصت آزاد شده، در راستای صدور انقلاب، تدوین سبک زندگی اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و ... استفاده خواهد شد و اصطلاحاً کلاس کار، چندین درجه بالا می رود و بجای آموزش دبستان، جامعه در کلاس های دانشگاهی تحصیل خواهد کرد!

بگذارید در پایان، چندین مثال واقعی و رخداده را هم محض انبساط خاطرتان یادآور شوم:
تهذیب، تحصیل، ورزش
بهداشت
عمل به قوانین راهنمایی
عمل به قانون
مطالعه ی قرآن
مطالعه ی نهج البلاغه
شناخت دشمن و فراموش نکردن جنایاتش
و...
تا دلتان بخواهد از این گزاره ها در بیانات رهبری به چشم میخورد که صرف مسلمان بودن، کفایت میکرد تا ما به این ها مایل باشیم و عامل؛ حال آنکه جایگاه رفیع رهبری، مشغول این قبیل مسائل بدیهی و دم دستی شده است؛ چراکه وظیفه ی او و تکلیف او این گونه ایجاب کرده است برایش؛ و او عامل است به تکلیف خود؛ هرچند ما عامل نیستیم و نباشیم!

  • ضیاءالدین