رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد» ثبت شده است

 
آقای اول: اگر شما به استانبول بروید می بینید که آنجا 28 مجموعه بزرررگ(لحن) تجاری، اداری و خدماتی وجود دارد که یک خانواده می تواند از صبح تا شب می تواند در آن جا تفریح کند- تفریحات سالم، چون آنجا اسلامی است- هم خرید کند و هم گردش مالی به وجود بیاید که همه این مجموعه های بزرگ تجاری که در تهران ما داریم حتی به کوچکترین آن ها هم نمی رسد و مشابه آن را نداریم که "اینها باعث توزیع خدمات انتفاعی و رفاهی در شهر می شود"
 

آقای دوم: اتفاقاً اصل مشکل ما همین است که شما ایده آل تان همین سبک زندگی تجاری است که شما باید از صبح تا شب وارد این مجتمع ها بشوید و به خرید و تفریح بپردازید؛ در حالی که بازارهای اصلی ما این گونه نبوده اند و بلکه به شکلی بود که شخص سعی می کرد که پس از انجام خرید از بازار خارج شده و به کارهایی که در سبک زندگی اسلامی تعریف شده مشغول شود.

آقای اول: من از شما می پرسم، این انتقاد که شما میگویید به چه کسی وارد است؟

آقای دوم: بنده دارم نوع نگاهی که شما فرمودید را عرض میکنم آقای اول! شما دارید می گویید ما باید به سمت بازارهای لوکس استامبول برویم که در آن شهر بازی و انواع کالاهای خارجی وجود دارد. اصلاً شما به همین مجتمع هایی که شما مجوز ساختنش را داده اید نگاه کنید و ببینید که اصلاً یک کالای ایرانی در آنها پیدا میکنید؟ اصلاً این ها رویشان هم نمی شود که کالای ایرانی را بفروشند و اصل کارشان این است که اجناس را بی واسطه از مناطق آزاد تجاری به مغازه هایشان برسانند.

آقای اول: خب این مسائل اختیارش دست ما نیست و ما ذی مدخل نیستیم.

خودم که دارم این ها را می نویسم: خیلی سوال ساده ای برای بنده به وجود آمده جناب نماینده ی شهرداری! اگر شما اینها را قبول دارید، که ظاهراً هم این طور است که در ابتدای کلام تان فرموده اید که مجموعه های بزرررگ ما انگشت کوچک مجتمع های استانبول نمی شود، پس چرا مسئولیت حرف تان را نمی پذیرید؟
اصلاً نگاه شما به مردم چگونه است؟ احیاناً شهروندان درجه یک و دو داریم و درجه دو ها حقی از این ساخت و سازهای بزرررررگ(!!!) ندارند؟
چطور می شود که وقتی می خواهید از ساخت مجتمع ها دفاع کنید، طوری وانمود می کنید که این ها برای مردم خوب است و شما تدبیرتان این طور بوده ولی وقتی که ابعاد مسئله باز می شود، زیر بار مسئولیت حرفهایتان نمی روید؟
قسم حضرت عباس تان را قبول کنیم یا....؟

اصلاً همه این ها به کنار؛ واقعاً قصد من به چالش کشیدن و بیهوده گیر دادن به شما مسئولین خدوم نیست(اعتقاد قلبی نگارنده این است که شما واقعاً خود را خادم مردم میدانید و به آن اعتقاد دارید)؛ حرف من این است؛ چرا کسانی چون شما که هدفتان حفظ دین و ارزش هاست(چنانکه در برخی اعمال و سخنان تان به وضوح پیداست)، سعی نمی کنید در مسائل تان محرومین و مستضعفین را هم در نظر بگیرید و از دیدگاه های سرمایه سالارانه که هیچ نسبتی با دین و سیره ی اهل بیت ما ندارند حذر نمی کنید؟ چرا برای تقویت این روحیه در خودتان برنامه های واقعی و هدفمند تعیین نمی کنید تا عادت کنید به این که در هر کاری، اولین دغدغه تان، محرومین و مستضعفین باشد؟

مطلب خیلی مرتبط:
فیلم کامل برنامه روش های درآمدزایی و مدیریت شهرداری ها

 
ویدئوی مرتبط:

پشت پرده لوکس فروشی کدام نهاد است؟

  • ضیاءالدین
در این کشور، مردانی اند که حاضرن بهای حق گفتن را بپردازند؛ ولو به قیمت جانشان تمام بشود!
دوستان البته به طنز می گفتند ولی واقعیت این است که در پس هر طنز، جدیتی وجود دارد: "از سخنان این هفته ی حسن رحیمپور ازغدی، بوی شهادت می آمد"
حرفهای این هفته استاد رحیم پور در نطق پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، موارد متعددی را شامل می شد:

1- پشت صحنه توهین به پیامبر اعظم چه بود و کدام پازل را تکمیل خواهد کرد؟
2- هیلاری کلینتون درباره ایران و موضع سران کشور نسبت به امریکا چه گفت و عامل افزایش تحریم چه بود؟
3- اقتصاد تنبل داخلی و اقتصاد وادادگی خارجی کشور را به کجا خواهد برد؟
4- نماز جمعه ی غیراسلامی را چه کسانی باب کرده اند و از آن سود می برند؟
5- علت اعمال فشار به ستاد نماز جمعه بخاطر حضور رحیم پور چه بود؟
6- رئیس جمهوری که روایات اسلامی را برای حکومت مناسب نمی دانست؟
7- مسائل روز که جزء خطبه های نماز است، ذکر تقویم نیست!!!
9- ماجرای کومونیست های امریکای لاتین و چگوارای دوم
10- کدام روایات اقتصاد مقاومتی را به ما یاد داده اند؟
 

*ستاد نمازجمعه تهران واقعاً باید مورد تقدیر قرار بگیرد بابت حضور استاد رحیم پور در تریبون نمازجمعه!

** کم اند کسانی که این چنین خوب سخن بگویند و سخن خوب هم بگویند! خداوند ایشان را حفظ کند برای این دین و کشور!

*** سخنش را بشنوید و اگر آن را حق یافتید، تا می توانید آن را نشر دهید، چه این که این فیلم باشد، چه اینکه چهره به چهره این حرفها را بر سر زبان ها بیاندازید! تا سکه رایج کلام مردم این کشور بشود!

  • ضیاءالدین

ایشان(که دارد دستش را تکان میدهد):
اگر شما اطلاعات، تفنگ، پول و سرمایه، سایت و روزنامه، خبرگزاری را همه را در یک نهاد جمع کردید، ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد می‌شود. کار ما اشکال دارد، ما اشکال را باید رفع کنیم. تجمیع قدرت در یکجا فساد است.


سوالی که برای حقیر مطرح شد، این است که آیا حضور یک شخص- که احیاناً می تواند وزیری مرتبط با مقوله بازرگانی و تجارت باشد- در هیئت مدیره مثلاً 20 شرکت- که احیاناً کارشان بازرگانی و تجارت است- و اینکه همان شخص مذکور، مثلاً چند هزار میلیارد تومان سرمایه هم داشته باشد، آیا اگر همان شخص ابوذر هم باشد، فاسد نمی شود؟ سلمان باشد چطور؟

پ.ن1: ان شاءالله که وضعیت گوش آقای نعمت زاده که عمل کرده اند، بهتر شده باشد؛ سلامتی ایشان برای ما خیلی اهمیت دارد!

پ.ن2: "بسم الله الرّحمن الرّحیم
نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید"
  • ضیاءالدین
مطالبی به قلم بعضی از دوستان خوش فکرم نوشته شده که به نظرم لازم است در حد همین بلاگ محدودی که در دسترسم هست، تبلیغ شان را بکنم تا تعداد افراد بیشتری نسبت به مسائل مطرح شده در آنها، به نعمت آگاهی دست یابند؛
اینها مسائلی اند که اغلب در تحلیل های ما جایی ندارند و یا کمتر به آنها توجه می کنیم؛
و رستاخیز قرار بود جایی باشد برای چنین حرفهایی؛
فلذا لازم است اینها را اینجا برای تان تعریف کنم:

1
اولین مطلب، نگاهی است متفاوت (حتی باید گفت خیلی متفاوت) در مورد تعامل با غرب و نظام سرمایه داری؛ چالشی است بر این مسئله که همه به آن اعتقاد (غیرقابل توجیهی) پیدا کرده ایم که "رابطه با امریکا و کشورهای بلوک مربوطه اش، حداقل هر چه نداشته باشد، از نظر اقتصادی به صرف ما است:

نه به دوآلیسم آرمان _ منفعت:

از گندم ری هم نخواهیم خورد!

برخلاف نگاهی که دو جریان اصلی سیاسی کشور بر افکار عمومی حاکم کرده‌اند، مبارزه و مقاومت در برابر غرب همراه با زیان اقتصادی و ضربه به منفعت کشور نبوده و به سود اقتصاد کشور است...

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

2

دومین مطلب، در باب دانشگاه است و مرگ مغزی اش! مصایبی که در بدنه مدیریتی وزارت علم ها(!) صرف نظر از سکان دارش وجود دارد:

مرگ مغزی!

هر مدیری، در هر کجایِ دستگاهِ عریض و طویلِ آموزش عالی (و به ویژه ریاست دانشگاه ها)، اگر می خواهد سرِ راحت بر بالش بگذارد، محکوم است که مبارزه ی جدی با این دو پدیده ی شوم را سرلوحه و اولیت اصلی کارش قرار دهد...

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

3

و سومین مطلب، به نظرم باید مرثیه ای برای کتاب نام میگرفت؛ بهانه ی مطلب، اتفاقی است استانی، اما نگارنده، پای قلمش را در حصار استان محدود نکرده و نگاهش را در افقی بالا قرار داده تا مسائل کلان را به بهانه ای استانی، بر زبان آورد:

هفته کتاب برای چه کسی برگزار شد؟

انبار داریِ مدیران فرهنگی!

تکرارِ صد باره و بلکه هزار‌باره‌ی بیاناتِ رهبری در موردِ ورودِ کتاب به زندگیِ مردم، قطعا معجزه نخواهد کرد و کتاب را وارد زندگی مردم نخواهد کرد. تحولی باید، در نحوه‌ی اندیشیدنِ مدیرانِ این حوزه شکل بگیرد و رنگِ عمل به خود بگیرد...

  • ضیاءالدین
پلان اول: دولت نهم و دهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی حضور شخصی به نام صادق محصولی در بین وزرا؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی بود! ثروت شخص نامبرده، حدود 150میلیون دلار براورد گردیده بود؛ رقمی معادل حدود 200 میلیارد تومان در آن زمان

پلان دوم: دولت یازدهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی به جریان افتادن پرونده شخصی به نام بابک زنجانی؛ وی از سرمایه داران بزرگ معرفی گردید و حتی در سیمای جمهوری اسلامی، هر چند هنوز اتهامش ثابت نشده بود، پرونده ای در موردش روی آنتن رفت؛ وی از عوامل دور زدن تحریم های غرب علیه ایران نیز معرفی شد؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی و رانت خواری بود!

پلان سوم: دولت یازدهم؛ تیتر برخی روزنامه ها از رانت خواری 650 میلیون یورویی در وزارت صنایع و زمزمه هایی از ثروت 1000 میلیاردی وزیر مسن وزارت خانه صنعت و معدن و تجارت و...! نه نام شخص رانت خوار به صورت الف ب پ ت گفته می شود، نه خبری از پیگیری های عملی(چیزی فراتر از لفظ "پیگیری می کنیم" و "آقای روحانی خودشان شخصاً پیگیر مسئله هستند" و...) و نه حمله ی قربت الی الله از طرف رسانه های خیرخواه نظام و کشور! فقط برخی سایت ها و قلیل روزنامه هایی سعی در افشای این رانت خواری دارند و نامه ی آقای معاون رئیس جمهور و ...؛ نویسنده صمیمانه با خود فکر میکند یالثارات توقیف شد، رانت خواری چیز بدی است؛ روحانی مچکریم و این قبیل تشویش های ذهنی!( این پلان فاقد بخش رنگی است!)

پلان صفرم: اخبار ضد و نقیض از پرونده ی مهدی هاشمی بهرمانی؛ این پرونده چندین سال است که به نظر می رسد پیشرفت چندانی در آن رخ نداده و نیمه کاره بر جای مانده است؛ نویسنده ترجیح می دهد مطلب خاصی از این پرونده ننویسد؛ چرا که آقای هاشمی هست، تا انقلاب هست و ایشان از برکات و ستون های انقلاب است! اصلش همین پلان هم نباید اینجا می افتاد؛ و نویسنده ترجیح میدهد نوشتن این مطالب را هم تکذیب کند!(این پلان کلاً فاقد است و تکذیب می شود!!!)


پ.ن:درود خدا بر جنبش دانشجویی همیشه عدالت خواه خدابیامرز که به بر بال ملائک نشست و آسمانی شد و دیگر به زمین بر نگشت و بی خبر ماند از عالم و آدم (همه تشکل های جنبش منظورم بود، نه فقط اونی که اسمش با عدالت مرتبطه که به نظرم همان ها عدل در امورشان کمتر نمود داشت گاهی)

مطلب مرتبط: ویدئو "دولت یازدهم و کمک به قاچاقچیان کالا"

  • ضیاءالدین
وزرای اقتصادی پیشنهادی دولت شیخ حسن روحانی همگی از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند؛ وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت نفت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و وزارت اقتصادی و امور دارایی. وزرایی که بعضاً سوابق قابل توجهی ناظر به عدم صلاحیت شان برای مسئولیت های داده شده وجود دارد!
اما پس از تأیید صلاحیت این وزرای اقتصادی کابینه دولت یازدهم، صداوسیما و برخی از خواص توجیه جالبی برای این اقدام نمایندگان مجلس ارائه دادند:
"رأی اعتماد به همه وزرای اقتصادی، بیانگر قاطعیت مجلس در همراهی دولت در زمینه اصلاح وضعیت اقتصادی است."

حال آن که اگر واقعاً توجیه مذکور را علت اصلی و توجیه صحیحی برای این اقدام مجلس بدانیم، مغالطه ای آشکار را خواهیم دید و توجیهی بدتر از خود گناه را!
اگر براستی هدف مجلس از رأی اعتماد به همه وزرای اقتصادی، بالا بردن سرعت اصلاح و سامان به وضع معیشتی مردم است، آیا این پذیرفته است که افراد معلوم الحالی که آزمون خود را قبلاً پس داده اند و محک خورده اند، هرکه باشند و هرچه که عملکردشان باشد، باز هم مورد اعتماد قرار گیرند؟
مثل این که بپذیریم در جایی که آب پاک و طاهری برای رفع تشنگی وجود دارد، افرادی بیایند و ظرفی را پیشنهاد دهند که این ظرف شکسته کهنه را برخی دانایان آلوده میدانند و حال آنکه ظرف پاک موجود است!
آیا رواست به بهانه رفع تشنگی، هر آبی را بپذیریم و بنوشیم و بنوشانیم؟


این توجیه در حالی است که اگر واقعاً نمایندگان بنایشان بر این بود که هر چه بهتر مشکلات اقتصادی باید مرتفع شود، اتفاقاً انتظار می رفت که وسواس و دقت بیشتری در انتخاب و تأیید وزرای اقتصادی نشان دهند! نه آنکه مسامحه بیشتری نشان دهند!
  • ضیاءالدین