رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۱۳ مطلب با موضوع «نبرد فرهنگ :: رسانه و فیلم» ثبت شده است

بگذارید خیلی بی مقدمه وارد متن اصلی نظر دادنم بشوم:

مستند برادران با سناریو و تدوین و ایده ی بسیار خوبی که داشت و البته منابع آرشیوی که به جا به کار برده شده بودند،برای چشم برنداشتن از صفحه ی تلویزیون همه ی آنچه لازم بود را با خود داشت.

به نظرم در این وانفسای مستندسازی جبهه انقلاب که الحمدلله از نظر تعداد روز به روز مستندساز بیشتری داریم و ان شاءالله از نظر کیفیت هم بهترتر بشوند همه با هم، دیدن همچو مستندی واقعاً امید انسان را به آینده ی این عرصه، بسیارتر می کند.


دیدن فیلم مستند پرتره، این روزها برای مردم کار خسته ای کننده ای است در بیشتر موارد به نظرم. یکی از علتها هم این است که اغلب یک سیر خطی و کلیشه ای را دارند که آقا یا خانمی که موضوع فیلم است از همان اول در خانواده ای اهل فضل و هنر و مذهبی متولد می شود و مدارج ترقی را یکی بعد از دیگری پشت سر میگذارد و آخر کار هم با دستخط آن آقا یا خانم و کاغذی که یادداشت و امضایی در آن دیده می شود فیلم به خوبی و خوشی تمام می شود و فقط مسئله اینجاست که آن لحظه ای که آقا یا خانم موضوع فیلم دارد فیلم را با امضایش متبرک و تأیید می فرماید، اساساً بیننده ای پای فیلم دیگر نمانده است جز پدر و مادر سازنده ی فیلم که اگر زنده باشند، سعی میکنند معرفتی به قول ما، فیلم را ببینند و بعد هم قربان صدقه ی نوگل باغشان بروند که همچو گلی به سر مملکت زده است.(*)

مستند برادران

فیلم مستند برادران اما این وسط همان اول کار غیرخطی بودن خودش را خیلی با غرور و آرامش خاصی صراحتاً اعلام می کند. ایجاد سوال در ابتدای فیلم و شاخ و برگ دادن موضوعات مرتبط، به قدر ارتباط تان، باعث می شود کنجکاوی که مثل کرم به جان بیننده ی محترم افتاده، لحظه ای به سکون نرسد و مدام طرح داستان های جدیدی که کارگردان ترتیب شان را داده، دمای فیلم و گرمای آن را حفظ می کند: اغتشاشات سال 88، تجاوز رژیم اشغالگر صهیونیستی به لبنان تا خود بیروت و بعد ماجرای زندگی برادران لبنانی، جنگ ایران و عراق، نبرد با قاچاقچی های سیستان و بندرعباس و...، و دوباره برگشتن به ماجرای اغتشاشات ضدوطنی افراد به ظاهر وطنی در سال 88 و بعد شکل گیری داعش و نبرد با آنها و باز برگشتن به نقطه ی پیوند با برادران لبنانی! مهارتی که شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب به داشتنش معروف شده است: داستان درون داستان؛ حادثه در دل حادثه؛ معما در دل معما.

ترتیب ورود به داستان های مختلف و البته موالات شان که بی وقفه و معطلی و بدون آب بستن به فیلم انجام می شود، باعث می شود بیننده احساس کند که اگر یک لحظه کانال را بخواهد عوض کند یا پیامکی که برایش رسیده را بخواهد ببیند و فیلم را متوقف نکرده باشد، چیزهایی را از دست خواهد داد که تا زمانی که شب بخواهد سر به بالش بگذارد ذهنش را مشغول میکند.

تعلیق ناشی از داستان در داستان بودن فیلم و حضور دائم سوالِ ابتدای فیلم تا آخر کار، احساس کشفی به مخاطب می دهد که به خودی خودش لذت حل مسئله و احساس موفقیت را برای او خواهد داشت.

ایده ی اصلی فیلم حول "برادر" بودن سوژه ها هم عامل خاصی بود به نظرم که جا دارد متنی اساسی درباره اش گفته شود. تیزبینی صاحب این ایده، جای تحسین های مفصلی دارد حقیقتا.

پوستر فیلم مستند برادران

همه ی اینها در کنار صدای گوینده ی کارکشته ی گفتار متن، که از نظر جنس صدا بسیار مناسب و به جا صدا و لحنش انتخاب شده است، ترکیب دلچسبی را به مخاطب هدیه می کند که می شود اسمش را گذاشت لذت دیدن یک فیلم مستند بلند و غیرخسته کننده و بلکه جذاب و برانگیزاننده!

ترجیح می دهم چیزی از آن چه فیلم می توانست داشته باشد و نداشت، نگویم. چون چیز با اهمیتی به نظرم از قلم انداخته نشده است و حتی تیتراژ پایانی هم خوب کار شده بود. و امیدوارم سازنده ی فیلم از من بگذرد که محاسن کارش را اینقدر گنگ و کم مایه با این زبان کم توان بیان کرده ام و البته باید بگویم مسائل محتوای فیلم، جای بیشتری برای تعریف کردن و تحسین کردن دارد که نسبتاً سربسته ماند در این متن زبان‌بسته‌ام.

در یک کلام، باید بگویم این فیلم حقش است که از طرف بچه حزب اللهی ها به شدت و قوت حمایت شود و در جاهای مختلف بازپخش شود و اگر کسی توانست، پیشانی کارگردان فیلم را ببوسد و به او بگوید منتظریم تا باز هم زبان حزب اللهی ها باشی! زبان خوش بیان و گویای حزب اللهی ها! از این زبان های خوش بیان و گویا خیلی بیشتر لازم داریم.


مهدی نقویان


(*) قصدم علت یابی ضعف فیلم های مستند پرتره نبود، وگرنه حرف های مفصل تری برای نقد وضع موجود مستندهای پرتره داشتم که اینجا اگر می آمد، درازگویی می شد و مخاطب بنده ی خدا چه گناهی کرده که بخواهد این چیزها را ذیل متن حاضر بخواند؟



درباره ی این مستند، این ها را هم بخوانید تا ضعف نوشته ی حاضر کمتر در خاطرتان بماند:
«برادران»؛ شیر سامرا در لانه جاسوسی فتنه‌گران!

مستندی درباره ی برادری؛ یادداشت دوست نکته بینم، احمد احمدی

گفتگو با کارگردان فیلم مستند برادران، مهدی نقویان


خبرگزاری فارس هم چیزی درباره ی این مستند نوشته بود که می خواستم آن را هم این جا پیوند بزنم، اما به دلیل ضعف های متن و البته دفاع ضعیف و بعضاً ضربه زننده ای که به فیلم داشت، ترجیح میدهم تبلیغ آن را نکنم. خواستید بخوانید خودتان زحمتش را بکشید و پی بگیرید. البته همین جا خدمت تان عرض کنم که اگر نخوانیدش، چیزی را از دست نمی دهید به نظرم.

  • ضیاءالدین
در این کشور، مردانی اند که حاضرن بهای حق گفتن را بپردازند؛ ولو به قیمت جانشان تمام بشود!
دوستان البته به طنز می گفتند ولی واقعیت این است که در پس هر طنز، جدیتی وجود دارد: "از سخنان این هفته ی حسن رحیمپور ازغدی، بوی شهادت می آمد"
حرفهای این هفته استاد رحیم پور در نطق پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، موارد متعددی را شامل می شد:

1- پشت صحنه توهین به پیامبر اعظم چه بود و کدام پازل را تکمیل خواهد کرد؟
2- هیلاری کلینتون درباره ایران و موضع سران کشور نسبت به امریکا چه گفت و عامل افزایش تحریم چه بود؟
3- اقتصاد تنبل داخلی و اقتصاد وادادگی خارجی کشور را به کجا خواهد برد؟
4- نماز جمعه ی غیراسلامی را چه کسانی باب کرده اند و از آن سود می برند؟
5- علت اعمال فشار به ستاد نماز جمعه بخاطر حضور رحیم پور چه بود؟
6- رئیس جمهوری که روایات اسلامی را برای حکومت مناسب نمی دانست؟
7- مسائل روز که جزء خطبه های نماز است، ذکر تقویم نیست!!!
9- ماجرای کومونیست های امریکای لاتین و چگوارای دوم
10- کدام روایات اقتصاد مقاومتی را به ما یاد داده اند؟
 

*ستاد نمازجمعه تهران واقعاً باید مورد تقدیر قرار بگیرد بابت حضور استاد رحیم پور در تریبون نمازجمعه!

** کم اند کسانی که این چنین خوب سخن بگویند و سخن خوب هم بگویند! خداوند ایشان را حفظ کند برای این دین و کشور!

*** سخنش را بشنوید و اگر آن را حق یافتید، تا می توانید آن را نشر دهید، چه این که این فیلم باشد، چه اینکه چهره به چهره این حرفها را بر سر زبان ها بیاندازید! تا سکه رایج کلام مردم این کشور بشود!

  • ضیاءالدین
طی هفته گذشته، اتفاقاتی در کشور رخ داد:
 
1- خبر فیلتر شدن برخی شبکه های اجتماعی موبایل(واتساپ و...) در آخرین روزهای کاری هفته منتشر می شود.
2- عکسی منتسب به کنفرانس وحدت منتشر می شود که در آن نماز جماعت واحدی برقرار نشده و باقی مسائل.
3- علی مطهری در صحن علنی مجلس، جنجالی به راه می اندازد و با حرفهایی تفرقه برانگیز(که در عمل هم شاهد این نتیجه بودیم)، دم از وحدت می زند و بین این همه مشکلات و مسائل کشور، یک هو یادش می آید که سران فتنه هنوز در حصر هستند و اعدام نشده اند و باید برای احقاق حقوق شان کاری کند.

هر یک از این ماجراها، موجی از جنجالهای رسانه ای و به عبارت دیگر درگیری اذهان مخاطبین را با خود به همراه می آورد؛ یک موج برای طرفداران شبکه های اجتماعی و کار فرهنگی سایبری و این قبیل مسائل! یک موج برای کسانی که مسائل جهان اسلام برایشان مهم است و درگیر تکفیری ها و این مسائل اند بیشتر! و موج آخر که به واسطه ابعاد سیاسی و اجتماعی اش، به نظر موجی عمومی تر است و اقشار متنوعی را به خود جذب می کند؛ و این هر سه موج، همچنان هم در حال جریان سازی است و موج هایش فرو ننشسته است، مخصوصاً همین آخری که بدجور دارد ادامه پیدا می کند و به نظر سوژه ی خوبی برای ادامه دار شدن هم می آید و در حال حاضر، روزنامه ها و رسانه ها و اذهان بسیاری از افراد جامعه به این مسائل معطوف است و همین طور مطالبشان اعم از پوستر و تصاویر و فیلم و مقاله و مصاحبه دست به دست می چرخد و این گرداب رسانه ای را تقویت می کند!

اما بهتر است یک پله به عقب برگردیم؛ در هفته ی گذشته اتفاقی رخ داد که لازم بود با بمباران شدید رسانه ای، مسکوت شود و تحت هر شرایطی که شده، ابعادش پنهان و مخفی بماند و ذهنی را به خود معطوف نکند:

بزرگ قوم حرفهایی زده بود که برای روشن شدن افکار عمومی درمورد روزهای جاری و وضعیت کشور، بسیار تعیین کننده و جهت دهنده بود و لازم بود "هیچ کس نشنود" آن را!
 

 

لینک مرتبط:  بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم:
 اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمیگنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار میکنید؟
 
پ.ن: لطفاً تکمیل کننده ی پازل "حضرات" نباشید! قدری هم تکمیل کننده نقشه ی "حضرت" بشوید! اگر حب او را در دل دارید! این به تقوا نزدیک تر است!

پ.ن2: جناب مطهری بعد از جنجالهای یکشنبه مجلس شورای اسلامی، نامه ای زده بود که در آن ذکر شده بود که مخالفینش در مجلس، مثل لشکر عمر سعد در زمان حضرت اباعبدالله بوده اند و البته از این قیاس وقیحانه هم شرم نکرده بود؛ کاری به این مسائل ندارم البته؛ اما آنچه به نظر می رسد این است که این موارد منحرف کننده ی اذهان از حرف های ولی امر مردم، به سمت دیگر مسائل، بیشتر شباهت دارد به "هلهله ی لشکر عمر سعد" در آن روز! فتأمل!

ویدئو مرتبط:

  • ضیاءالدین
"همیشه پس از نوشتن متن منتقدانه تان، تصور کنید که رهبرتان هم آن را خوانده اند و منصفانه تصور کنید حس ایشان را."

پ.ن:تذکر به جایی که لازم بود اینجا نوشته بشود؛ توی این هیاهوی سیاسی و مجازی و... تک جملاتی نعمت اند؛ و شکر بر آن، واجب است!
پ.ن2: سابقه ام را برخی دوستان بهتر می دانند؛ کار طنز را چندین سالی میشود انجام می دهم، و آنها که نزدیک تر بوده اند، خوب میدانند که برای اینکه راضی به نشر مطلب طنزی بشوم، چندین و چند بار آن را بررسی میکنم مبادا خط قرمزهای شرعی، قانونی، اخلاقی، منطقی و آبرویی را گذشته باشد! این را گفتم تا هم توصیه ای باشد برای بقیه و هم این که بگویم با این وجود اما آن جمله ی بالا، جمله ی به جایی بوده است!
  • ضیاءالدین

یکی از هزار طنز روزگار ما هم شده این نشریه ی "وزین"! گویا حتی معنای نام خودش را هم چندان فهم نکرده! "مردم سالاری" که البته احتمالاً مرادش صرفاً همان "دموکراسی" غربی است، خیلی مختصر یعنی "پیروزی اکثریت معتبر است! مثلا در همین ماجرای مجلس شورای اسلامی و عدم رأی اعتماد مجدد و در واقع همان استیضاح وزیر علوم دولت آقای حسن روحانی همین بساط را شاهد بودیم؛

از قضا دست اندرکاران این نشریه، همین معنای همه گیر و همه فهم را هم درک نکرده اند؛ تیتر، گویای همه ی تناقضات عقلی و درکی است به نظرم!

چرا که اساساً یا اقلیت، واقعاً اقلیت است که در آن صورت امکان پیروزی اش در رأی شماری صفر است! یا اقلیت، اصلا اقلیت نیست و بل اکثریت است، که تکلیف مشخص است!


*نیاز به گفتن نیست که مردم سالاری همان نشریه است که وقتی رئیس جمهور دهم سخنرانی اش انجام نشد، درباره ی سخنان رئیس جمهور(که ایراد نشده بود) نقد نوشت!

** حالا بعضی ها هم شاید کل نقدشان به این نشیه، تکراری بودن عکس های آقای فرجی باشد!

  • ضیاءالدین

اصلاً گیرم که تو همه ی حرفهایت راست باشد...

گیرم که حق تو بوده که همه ی این 66 سال بکشی و خون بریزی و باز هم طلبکار باشی!

گیرم که حق تو بوده که با تانک و لودر خانه هایشان را خراب کنی و بعد خانه های خودت را بر آوارهاشان و جسدهایشان بسازی!

گیرم که حق تو بوده که صبرا و شتیلا را به خاک و خون بکشی؛ اصلاً اهالی صبرا و شتیلا حتی اگر شیرخواره هم بوده اند تروریست حساب میکنم!

گیرم که حق تو بوده که بیمارستان ها را هم به گلوله ببندی؛ من باور میکنم حرف مسخره ات را که مقاومت از بین منازل مسکونی و بیمارستان ها موشک به سمت تو پرتاب کرده!

گیرم که حق تو بوده که از موشک های hellfire استفاده کنی و شعاعی از خانه های مردم غیرنظامی را به آتشی جهنم وار بسوزانی تا هیچ کس بعد از دیدن خرابه ها، فکرش را هم نکند که خانواده ای 8 نفره قبل از برخورد موشک تو اصلاً آنجا لحظه ای حضور داشته!

گیرم که حق تو بوده که زمین را ببندی، آسمان را تنگ کنی، دیوار بکشی به دور سرزمین شان و بگویی بمیرید! آری حق شان لابد مرگ بوده که "جامعه ی بین الخودشان" حق تو را به رسمیت شناخت در آن روز نکبت بشریت!

گیرم که همه ی اینها حق تو بوده!


اما ساده لوح نمایان منافقی که همه ی اینها را حق تو می دانند چه خواهند گفت در برابر استفاده ی دیرپای تو از سلاح های شیمیایی و عامل اعصاب و گازهای فسفر بر سر مردم بی دفاع که هیچ یک نه لباس ضدگاز را دارند و نه حتی یک ماسک معمولی را!



پ.ن: توف بر این حقوق بشر! بلکه توف بر حقوق این بشری که متجاوز اسرائیلی و صهیونیست باشد!

پ.ن2: هنوز هم مدیران نظام مقدس و همچنین مردمان مدعی دفاع از مظلومان غزه، کوکاکولا و فانتای اسرائیلی را چاشنی افطارشان میکنند؛ طنز تلخیست! بهتر بگویم: طنز تلخی هستیم!!!


مرتبط ها:

فسفر سفید؛ سلاحی که روی مدعیان حقوق بشر را سیاه کرد +عکس (18+)

لیست مشهورترین جنایات اسرائیل | Israeli crimes

شهادت یک بانوی باردار فلسطینی در غزه 

نامه تکان‌دهنده پزشک نروژی بیمارستان الشفاء غزه

جدیدترین سروده قزوه در مرثیه «غزه» 

شام غریبان شهدای غزه در دانشگاه امیرکبیر 

رهبرانقلاب: پیغام دادند که اهل غزه ناصبی‌اند،گفتم لعنت خدا بر شیطان خبیث + فیلم 

بر موشک‎های خود اعتماد نکنید، بر شما باد تکیه بر سلاح انبیاء

روزنامه‌ای که امروز تیتر نداشت

هیچ‌کس از تک‌تیراندازهای اسرائیلی در امان نیست/اسرائیل برای کشتن زنان و کودکان به توجیه نیازی ندارد+تصاویر و فیلم

فیلم:: کلیپ تصویری 'می‌کشیم؛ کاری از حامد زمانی
  • ضیاءالدین
پلان اول:
بخش نامه دانشگاه آزاد مبنی بر عدم نظارت بر وضعیت حجاب در دانشگاه آزاد می گوید:
"نظر به اینکه مقوله حجاب و عفاف موضوع فرهنگی بوده و نیاز به برنامه ها و راهکارهای خاص و تخصصی فرهنگی دارد لذا مقتضی است حراست واحدهای دانشگاهی از هرگونه مداخله در اجرای برنامه های مرتبط با موضوع مطروحه خودداری نموده و صرفا برابر شرح وظایف ذاتی ضمن رصد روند اجرای برنامه های معاونتهای فرهنگی در صورت مشاهده تخلفات احتمالی اشخاص نسبت به تهیه و ارسال گزارش موارد، به متولی فرهنگی واحد اقدام نمایند. بدیهی است در صورت مشاهده هرگونه دخالت بی مورد دفاتر حراست در موضوع صدرالاشاره طبق مقررات با افراد خاطی برخورد انضباطی خواهد شد"



پلان دوم:
بی بی سی تیتر میزند "مجلس ایران از پاسخ‌های وزیر کشور درباره مبارزه با جوراب ساپورت قانع نشد" و در متن خبر می آورد "آقای رحمانی فضلی همچنین گفت که موضوع حجاب تنها "مسئله فرهنگی" کشور نیست و افزود که مثلا اعتیاد به مواد مخدر پیامدهای فرهنگی زیادی به همراه دارد."

دوربین روی مجری می رود:
حکایت غریبی است؛ اولی به بهانه اینکه حجاب نیاز به برنامه دارد مسئله را پاک می کند؛ دومی به بهانه اینکه غیر از حجاب هم برنامه فرهنگی باید داشته باشیم مسئله را پاک میکند؛

اما در مورد پلان اول جالب این است که هر چند مقوله حجاب نیاز به برنامه فرهنگی دارد، و در نتیجه اشخاص بدحجاب نباید برخورد انضباطی شوند و باید برای آنها کار فرهنگی شود، اما اگر کسی در همین موضوع حجاب تذکر بدهد، کار فرهنگی نباید بشود و صرفاً باید با او برخورد انضباطی بشود؛ گویی شخص بی حجاب فقط نیاز به کار فرهنگی دارد و شخص تذکر دهنده نیاز به کار فرهنگی ندارد! حکایت مغالطه های جماعت از خدا با خبر را پایانی نیست گویا!

و در مورد پلان دوم جالب این است که وزیر را به خاطر حجاب و مسائل مرتبط به مجلس فرا می خوانند و ایشان می رود به سراغ اعتیاد و این ها! این خیلی خوب است که وزیر به اعتیاد توجه دارند؛ البته کاری به این مسئله نداریم که کاش این توجهات را به آقای نجفی دولت هم منتقل میکردند تا در موضوع دعوت به قلیان کشیدن دختران در کنار پدران احساس تکلیف نکنند حداقل!!! اما به هر حال نکته آنجا است که این اشاره وزیر محترم به مسئله اعتیاد در جلسه ای که موضوعش حجاب است، مرا به یاد همان کلیپ معروف می اندازد که پسرک در مقابل معلم می ایستد و با ابهام زیادی هی تکرار  میکند "شیب؟ بام؟؟؟ باران؟؟" هر چند حس می کنم اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کنیم، باید فرض کنیم در کلیپ مربوطه، پسرک در پاسخ به سوال معلم در مورد سقف شیب دار در شمال کشور، به جای تکرار کلمات سوال، برای فرافکنی باید مثلاً می گفت "انتگرال؟ مشتق؟؟"




لینک مرتبط :
پروژه شکست خورده ضدانقلاب برای کشف حجاب، اول مهر در دانشگاه آزاد کلید می‌خورد؟ +سند
برای حجاب "تئاتر" ساخته‌ایم اما مسئولین فرهنگی حمایتی نمی‌کنند
  • ضیاءالدین

مورد داشتیم وقتی بازیگر زن ایرانی رو توی جشنواره کن دیده، رفته و روبوسی کرده باهاش و حالا کار هم نداریم که اون بازیگر زن هم با آغوش باز از این تجلیل استقبال کرده، بعد وقتی توی ایران اسلامی، از این آغوش باز خانم بازیگر انتقاد کردن و بهش معترض شدند، این مورد مذکور ما هم اومده و در حمایت از خانم بازیگر، گفته "قصد او تجلیل از سینمای ایران بوده‌است."
اداره ی کل "مورد داشتیم" از سایر بانوان هم فکر خانم حاتمی دعوت به عمل می آورد تا جهت تجلیل هر چه باشکوه تر و در خور تر سینمای ایران توسط آقای "مورد" مذکور به حضور ایشان شرفیاب گردند!


پ.ن: چندی پیش روبوسی لیلا حاتمی در جشنواره کن با ژاکوب موجب انتقاد و واکنش گروهی از اهالی سیاست و سینماگران شد.ژیل ژاکوب نیز در جواب این انتقادات مدعی شد که قصد او "تجلیل از سینمای ایران بوده‌است."

  • ضیاءالدین
ما که خودمان به تنهایی آنقدر "سواد" نداریم که شخصاً "بی سوادبازی" در بیاوریم و قدری توافق ژنو را "بی سوادانه" نقد کنیم؛ شاید بعداً قدری دانش "بی سوادی" را به دست آوردیم و ما هم نقد کردیم اما تا آن زمان، در همین حد که "بی سوادی" ما قد می دهد، از یکی از "دکترهای بی سوادی" که توافق نامه ژنو را نقد کرده، تصویری یافته ایم که اگر کسی خواست قدری طریق "بی سوادی" یاد بگیرد، راه هدایت بر او بسته نباشد؛
من الله توفیق

  • ضیاءالدین
  پیکر شهید ناهی از منکر علی خلیلی فردا تشییع می‌شود



گاهی نوشتن از بعضی دردها، آنقدر سخت می شود که واژه ها را تاب معنی به دوش کشیدن نمی ماند؛
فقط می توانی بعضی عبارات و الفاظ را، نه در قالب جمله، که تنها هر آنطور که توان داری بنویسی!
"اینجا ایران؛ دارالقرای اسلام و تشیع"؛ "حکومت اسلام، بستر تحقق احکام اسلام"؛ "وظیفه دولت مردان، خدمت به مردم، مبتنی بر تکلیف اسلامی شان"؛ "کلام حضرت امیر(ع) که فرمود همه کارهای خیر در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره اند در برابر دریا"؛ "و دوباره، اینجا ایران، دارالقرای اسلام و تشیع"...


پ.ن: دست همه مان درد نکند؛ همه ما بچه مذهبی ها؛ همه ما مردم "شهید پرور"!!!
پ.ن2: به فاصله دو ساعت بعد از درج این مطلب، به لینک فارس نیوز که بالا قرار داده بودم مراجعه کردم و در کمال تعجب دیدم لینک حذف شده! علت چیه؟ خبر اشتباه بوده یا درج اون؟
لینک های مرتبط:
جهان نیوز:طلبه جانباز ناهی از منکر به شهادت رسید

علی خلیلی: هیچ کس پشت آدم نیست!


  • ضیاءالدین