رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

روزی که خبر سقوط هواپیمای مسافربری روسیه را از تلویزیون دیدم، بی هیچ دلیل مشخصی، احتمال حمله به هواپیما در ذهنم شکل گرفت.
طی روزهای بعد، وقتی خبر پیدا شدن اجساد، تا فاصله هشت کیلومتری محل حادثه اعلام شد، برای آنچه در ذهنم نقش بسته بود، دلایل لازم فراهم شد.
چندین روز گذشت و حالا دولت بریتانیای کثیف، اعلام کرده که خلبان هواپیمای انگلیسی دو ماه قبل در حالی که هواپیمایش توسط راکت داعش مورد حمله قرار گرفته، چنان پشتک وارو زده با هواپیمای مسافربری که راکت بخت برگشته و البته بی عرضه، نتوانسته به هدفش بخورد و از قضا هیچ یک از مسافرین هم متوجه این پشتک واروی خلبان فوق حرفه ای خطوط هوایی بریتانیا نشده است.
قصد دراز نویسی و داستان سرایی ندارم؛ به همین دلیل اصل مطلب را می گویم:
به یاد هواپیمای جمهوری اسلامی افتادم که ملوان زبل آمریکایی ناو وینسنس، اشتباهاً با راکت، تمام 298 سرنشینش را به خوبی هدف گرفت و به خیال خودش، فشار آورد به آیت الله خمینی ایرانی ها! که جنگ را تمام کند.

نمی دانم چرا این قدر بی سلیقه اند این غربی ها. همان سناریوی قدیمی و دمُده را بعد از 20 سال و اندی هنوز انجام میدهند.

به هر حال، تصور من این است که حملات هوایی روسیه به مواضع فرزندخوانده ی امریکایی ها در سوریه، بدجور حضرات ایالات متحده را سوزانده و حالا برای عقب راندن جنگنده های روسیه، همان فن قدیمی و نخ نمای حمله به غیرنظامیان را در برنامه شان گذاشته اند.

*ادعا نمیکنم تحلیلم درست است قطعا، بدیهی است البته این مسئله. صرفاً جهت ثبت اما گفتم.


لینک مرتبط:

  • ضیاءالدین
  • ضیاءالدین

امامی که در مدارس و کتاب های آموزشی اش و همچنین در بسیاری از منبرها و مقالات و تاریخ نویسی ها و... مطرح می شود، حتی به قدر حجت الاسلام سیدحسن خمینی هم یک خمینی محسوب نمی شود؛ چه رسد به آن که بخواهی به او بگویی آسیدروح الله موسوی خمینی!

آن آسیدروح الله واقعی  و اصیل را که آدم بشناسد، این امام راحل تقلبی که رسانه ها به خورد ما جوانهای امام ندیده می دهند را دیگر حساب نمی کند!

آن نفس قدسی آسیدروح اللّهی که همه قلب ها را به تلاطم انداخته بود، خیلی با این امام راحل رسانه چی ها اختلاف دارد؛ چیزی در مایه های اختلاف بین...... نه بگذار اینجا مثالی نزنم؛ می ترسم از اینکه مثالم خارج از حدود تقوا برود! از بس که اختلاف است بین این دو امام!

امام سید روح الله موسوی را باید در صحیفه نور و کلام و بیانات و پیام ها و مواضعش شناخت، آن هم نه از یک موضع گیری، بلکه از مجموع آنچه گفته است! اما این امام راحل که رسانه چی ها به خورد من و توعه نسل چندم انقلاب که او را ندیده ایم داده اند، تنها یک آدم خوب است که معلوم نیست چه شد که میلیون ها بشر را به جان آن دیکتاتور ملعون آدم کش انداخت! و دل هایشان را به طوفان کشید و با خود به ساحل آرامش انقلاب اسلامی رساند!

امام آسید روح الله موسوی را باید خودمان بشناسیم! نه بی هیچ واسطه ای!

امام آسید روح الله موسوی را باید با مطالعه مستقیم و بی واسطه ی کلامش بشناسیم! نه به واسطه ی حجت الاسلام ها و دکتر فلانی ها و بهمانی ها! چرا که از بین این حجت های اسلام و دکترها، تعداد آنهایی که رسانه چی محسوب نمی شوند، خیلی کم است و سری که درد نمی کند را که کسی دسمال نمی بندد! همان راحت تر این است که برویم و امام را از حرف های خودش بشناسیم نه از آن جه در باره اش می گویند!

دردها از این دست زیاد دارم که هیچ نمی گویم فعلا... دردهایی که به همین رسانه چی های خط امام مرتبط است! که امام راحل شان را فقط اینطور معرفی کرده اند به ما که بعله، ایشان یک انسان با کرامتی بود که شبها چقدر گریه و تضرع داشت و دعا و توسل و ... و چه بد امامی است آن که فقط اینها را داشته و هیچ کاری برای تکان دادن مملکت و بلکه آفاق عالم انجام نداده است!

این چنین امامی حتی با خود آسیدروح الله هم درگیر می شود! همان طور که با وصی او درگیر شده است!



پ.ن: این روزهای منتهی به سالگرد عروج آن مرد بازمانده از نسل پیامبران را به جای پر کردن در و دیوار مملکت از پوسترهایی که فقط عکس امام راحل در آن هاست به همراه یک تکجمله عاشقانه، بیاید قدری با امام آسیدروح الله موسوی که در صحیفه نظرات و حرفهایش و شخصیتش دیده می شود، آشنا بشویم!

بنشینیم و هر روز یک صفحه از این صحیفه را بخوانیم!

farsi.rouhollah.ir

  • ضیاءالدین
حوزه انتخاباتی استان بوشهر، 4نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد؛ و همه این 4 نفر، کمابیش موافقت خود را با استانی شدن انتخابات مجلس ابراز کرده اند؛ مثلاً یکی از حضرات نظرش این است که "اگر این مهم تصویب شود نمایندگان به جایی اینکه دنبال کارهای جزیی و کوچک بروند بیشتر دنبال مسائل کلان کشور می‌روند" و دیگری مزایای این طرح را "ارتقاء سطح مجلس" می داند؛ البته نماینده بعدی ضمن وارد دانستن برخی ایرادات جزئی با کلیات آن موافق است و آن را مفید می داند و در نهایت، آخرین نماینده هم نظرش این است که چون در ایران انتخابات به شکل حزبی وجود ندارد، موافق نیست و اگر حزبی شود طرح خوبی خواهد بود.

آنچه ذکر شد، خلاصه ای از نظرات نمایندگان استان بوشهر بود؛ استانی که هنوز بعد از گذشت بیش از 3 دهه از رخداد انقلاب اسلامی، منطقه محروم محسوب می شود؛ محرومیت هایی که اساس آن ها را محرومیت فرهنگی تشکیل داده و بر پایه این محرومیت های فرهنگی، محرومیت های مادی سر بر آورده است؛ همچون مشکلات آب آشامیدنی، راه سازی های نامناسب، بافت فرسوده خانه ها و آسیب پذیری نسبت به زلزله(چنانکه طی چند سال اخیر شاهد فروریختن خانه های استان در اثر لرزش های نسبتاَ متوسط بودیم) ، عدم حضور اساتید برجسته کشور در دانشگاه های استان و در نتیجه قرار گرفتن دانشگاه مادر این استان در رده های آخر دانشگاه های کشور، تمرکز مدیران فرهنگی به مسائل پرت و بی ربط به استان و بی توجهی به مشکلات واقعی آنها، مسئله آلودگی های پتروشیمی مناطق ویژه استخراج مواد نفتی و بی توجهی به بیماری های کارکنان آنان، بی توجهی به ظرفیت های بنادر استان و هرز رفتن منابع خدادادی، بی توجهی مسئولین مرکز استان به روستاها و در نتیجه عدم تعادل در وضعیت مردم شهر و روستا و در نتیجه مهاجرت روستانشین ها به شهر برای دسترسی بهتر به امکاناتی که می بایست در روستا در اختیار آن ها قرار می گرفت و...
اینها تنها بخشی از مشکلات این استان بعد از گذشت بیش از 3 دهه از انقلاب حضرت روح الله است که عمدتاً ناشی از نگاه مرکزگرای مسئولین مختلف استانی طی این سالها بوده است؛ نگاهی که چکیده ی همان نگاه "تهران، همه ایران است" بوده و همان تفکر کشور را به این وضع کشاند؛ تفکری که وقتی شخصی چون محمود احمدی نژاد دم از سفرهای استانی و سر زدن به مناطق محروم کرد، سیل آرا مردم را به طرف خود سرازیر دید و آن چه از پیش بر همه واضح بود، بیش از پیش در چشم ها جلوه نمود که مردم کشور، از مرکز گرایی و بی توجهی به حاشیه نشین ها، خسته شده اند! و شاید به بیان بهتر، از این که جایی به نام مرکز کشور، "اصل" محسوب شود و الباقی را "حاشیه" بخوانند، خسته شده اند؛ از این که تهران نشین ها( و به طور دقیق تر، شمال تهران نشینها) شهروند درجه یک باشند و الباقی، خوشه چین های این جماعت مرفه محسوب شوند خسته شده اند و این گونه بود که به محض شنیدن شعارهایی از این دست، همه به او روی آوردند!
برای نگارنده این سوال پیش آمده که چرا هنوز نماینده های این استان در مجلس شورای اسلامی، این نکته بسیار واضح را هنوز درک نکرده اند و با همان تفکرات ناسازگار با اهداف انقلاب اسلامی به راهشان ادامه می دهند؛ مگر نه این است که امام روح الله مستضعفین و پابرهنگان را صاحبان اصلی این انقلاب نامید؟ مگر نه این است که صاحبان اصلی انقلاب، یعنی آنان که نظرشان برای انقلاب اصل است و الباقی فرع؟
پس چگونه است که نه تنها پیگیری مشکلات این جماعت، دغدغه ی اصلی ما نیست، بلکه روز به روز در جهت به حاشیه راندن این گروه نیز قدم بر می داریم؟
البته از این 4 نماینده استان، همه این رویه را در سایر امور پیش نگرفته اند و اخبار حاکی از پیگیری های برخی از این بزرگواران در زمینه ی مشکلات و محرومیت های استان کمابیش به گوش می رسد؛ اما در مورد این قانون و مسئله ی استانی شدن انتخابات، چند مسئله مطرح است:
- یکی از ملزومات استانی شدن انتخابات، تبلیغات گسترده و استانی برای نامزدهاست؛ با این مقدمه سوالی که مطرح می شود این است که به جز نامزدهای متمول و احیاناً وابسته به گروه ها و احزاب و کانون های قدرت و ثروت، چه کسانی توان تبلیغات گسترده ی استانی را خواهند داشت؟ و اگر چنین است که نگارنده می پندارد، کدام نامزد انتخاباتی که وابسته به کانون های قدرت و ثروت و احزاب و گروه های سیاسی است، درد محرومین و مستضعفین را اولویت خود می داند؟ آیا طنزی درد آور تر از این هم وجود دارد؟
- همان طور که یکی از نمایندگان استان ابراز نمود، لازمه این نوع انتخابات، حزبی شدن است(و البته این موضوع در متن اصلی طرح استانی شدن هم در عین ناباوری به عنوان امتیازات این طرح ذکر شده است!!!) ؛ کیست که نداند حزبی شدن در این کشور، معنایی جز سیاست زده شدن مسائل کشور نخواهد داشت؟ و تصور کنید استانی با این همه محرومیت، با این وضع می بایست محرومیت دیگری را هم به خود ببیند: محرومیت سیاسی! مسئله ای که مانع از رشد فکری مردم استان به سطحی بیش از احزاب می شود و در نتیجه محرومیت های فکری استان را شدت خواهد داد.

ادامه دارد... ان شاءالله
  • ضیاءالدین

"روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است"

سید روح الله موسوی

imam-khomeini

پ.ن:

"راستى اگر کسى فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمیکند، ساده‏ اندیشى نیست؟"

"خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ هاى علمیه کم نیست."
"طلاب عزیز لحظه ‏اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟"

  • ضیاءالدین

اگر کسی خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهوری اسلامی مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامی و تشریفات اسلامی هیچ کس را به مخالفت وادار نمیکند.

امام یک وقتی در یکی از صحبتهایشان میفرمودند: وقتی که انگلیس‌ها در دهه‌ی دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خرده‌ای - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرمانده‌ی نظامی انگلیسی دید یک نفری فریادی بلند کرده، دارد صدایی میزند، دستپاچه شد - روی مناره یک کسی اذان میگفت - پرسید این سرو صدایی که هست چیست؟ گفتند اذان میگوید. گفت علیه ما است؟ یکی گفت نه؛ گفت خب، هرچه میخواهد بگوید. اذانی که علیه او نباشد، «الله‌اکبر»ی که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهد بگوید، بگوید.

مسئله مسئله‌ی اسم اسلام و تشریفات اسلامی نیست. امروز کشورهایی اسم اسلام را دارند، تشریفات اسلامی را هم کم‌وبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتی‌شان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتی با آنها نیست، خیلی هم دوستند.

* " یکی از کارشناسان دولتی آمریکا گفته است: آشتی میان ایران و آمریکا امکان‌پذیر است، امّا میان جمهوری اسلامی با آمریکا ممکن نیست؛ حرف درستی زده. ایرانی که در رأس آن خاندان پهلوی باشند - که همه چیزشان را در اختیار آنها میگذارند - البتّه آشتی با این ممکن که هیچ، لازم هم هست؛ بالاتر از آشتی هم لازم است. مسئله، مسئله‌ی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی یعنی استقلال، آزادی، پایبندی به ایمان اسلامی، حرکت در مسیر اسلام، تن ندادن به تحمیلات دشمنان، دعوت امّت اسلامی به اتّحاد - درست نقطه‌ی مقابل آن‌چیزی که آنها میخواهند - البتّه با این بدند."


*بیانات امام خامنه ای در تاریخ 4 تیرماه 1393

  • ضیاءالدین
بهتر است اینطور شروع کنم کلام را:
مدتها بود کتاب ابراهیم هادی را دست به دست بین بچه ها می دیدم؛ اما هیچ وقت میلی به خواندنش پیدا نکردم؛ بیشتر هم شاید به خاطر طرح جلدش بود که تصویری شبیه ذهنیت منفی من راجع به بعضی مسائل بود؛ با خودم فکر می کردم حتماً از آن کتاب های آبکی خاطرات شهداست که بنیاد شهید معمولاً به نیت گزارش کار چاپ می کند و صرفاً شهید را در حال نماز شب و راز و نیاز و تهجد و این مسائل تصویر کرده و یک سری خاطرات از گریه های شهید و یاحسین و یازهرا گفتن در هنگام شهادت و این قبیل مسائل تکراری جنگ و جبهه را نشان داده؛ و عجیب اینکه بر خلاف عادتم، در مورد این کتاب، حتی در حد تورق 30 ثانیه ای هم کتاب را در دستانم نگرفته بودم!
تا این که بخاطر احساس نیاز به مسائل اخلاقی، با یکی از دوستان مشورت کردم و او به شدت بر خواندن این کتاب تأکید کرد و مدعی شد "این کتاب، گویای اخلاق عملی اجتماعی است."
و این طور بود که ترغیب شدم و البته بهتر بگویم، تحریک شدم به خواندن این کتاب که از قضا انتظار داشتم خیلی بی خاصیت و تکراری باشد برای همچو "من"ی که مدعی کتابخوانی و کتابخواری ام! اما بر خلاف طرح جلد غلط انداز و نامناسب کتاب، محتوای کتاب برایم غیر قابل باور می نمود!
وسعت شخصیت شهید ابراهیم هادی و عرفان اخلاقی-اجتماعی که در رفتار او تبلور همه جانبه ای داشت، آنقدر در این روزگار برایم غریب می نمود که مدام سعی می کردم "همه ی این خاطرات" را منسوب به "شخصی واحد" بدانم اما این تصور سختی بود! این که هر یک از ویژگی ها و فضایلی که درباره ی شخصیت شهید هادی گفته می شود، در یک نفر جمع شده باشد و وجود این شخص، آن چنان همه جانبه و غنی باشد، برای روزگار ما، حقیقتاً غریب و غیرقابل باور است!
به اواخر کتاب که رسیدم، بهترین عنوان را همین عنوان فعلی کتاب دانستم؛ بهتر بگویم؛ ناخودآگاه نام کتاب در ذهنم متجلی شد:
سلام بر ابراهیم...


  • ضیاءالدین
.هنوز هم آزارم می دهد بلاهت برخی مقدس های دانشگاه در فهم و تشخیص مسائل اصلی و فرعی.

تحمل اینها 1000 بار سخت تر از تحمل چیزی مثل گرسنگیست!
  • ضیاءالدین

صراط

۰۲
ارديبهشت

"جز خط مستقیم توحید، هر چه هست منکرات است؛ اینها باید از بین برود... هر چه منکر است باید از بین برود!"

حضرت روح الله (قدس سره)

imam-khomeini

  • ضیاءالدین
پیام [به ملت ایران (دعوت به قیام براى خدا)]
زمان: 15 اردیبهشت 1323/11 جمادى الاول 1363
مکان: قم
موضوع: دعوت به قیام براى خدا (تاریخى ترین سند مبارزاتى امام خمینى)
مخاطب: علما و ملت ایران

imam-khomeini

بسم اللَّه الرحمن الرحیم
قال اللَّه تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى‏.
خداى تعالى در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه هایى است که خداى عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام براى خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه‏هاى گوناگون عالم طبیعت رهانده.
خلیل آسا درِ علم الیقین زن*****نداى «لا احبّ الآفلین» زن‏
قیام للَّه است که موسى کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام براى خداست که خاتم النبیین- صلى اللَّه علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسیْن أو أدنى رساند.
خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت پرست پشت میزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى‏کند که حَرْث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام براى نفع شخصى است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام براى نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام براى خود است که موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه گرد بیشرف کرده و نَفَس از هیچ کس درنمى آید. قیام براى نفس است که چادر عفت را از سر زنهاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمی گوید. قیام براى نفعهاى شخصى است که روزنامه‏ ها که کالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه‏ ها را که از مغز خشک رضاخان بیشرف تراوش کرده، تعقیب می ‏کنند و در میان توده پخش مى‏کنند. قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هرچه مى‏خواهد بگوید و کسى نفس نکشد.
هان‏ اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین دوست! اى دینداران خداخواه! اى خداخواهان حق پرست! اى حق پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان رابخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهاى شخصى کرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست درآغوش شوید.
انّ للَّه فى ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها؛ امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتابهاى یک نفر تبریزى بی ‏سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحى له الفداء- آنهمه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگى است که شماها را فرا گرفته؟ اى آقاى محترم که این صفحات را جمع آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا می ‏گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتى مى‏شد، همه یکدل و جهت از تمام کشور قیام می کردند. خوب است دیندارى را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگى کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دینى را آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود. وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ
11 شهر جمادى الاولى 1363
سید روح اللَّه خمینى
  • ضیاءالدین