رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام آمریکایی» ثبت شده است

وقتی پرونده ی "اسلام امریکایی" در هیئت ها را حدود 40-50 روز پیش - برای ماهنامه مربوطه- داشتم تنظیم میکردم، فکر نمی کردم اینقدر زود درگیری ها بالا بگیرد و نشانه های این جنگ آخر الزمانی و غربال مومنین، به وقایع اش تبدیل شود...




پ.ن: باید به زودی منتظر حوادث غیرقابل انتظاری باشیم؛ آخرین مقاتله ی ما به مثابه سپاه عدل، شروع شده و هر چیزی در این مقاتله ممکن است رخ دهد که تا به حال کسی در طول تاریخ، مشابه آن را ندیده باشد!
  • ضیاءالدین

"روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است"

سید روح الله موسوی

imam-khomeini

پ.ن:

"راستى اگر کسى فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمیکند، ساده‏ اندیشى نیست؟"

"خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ هاى علمیه کم نیست."
"طلاب عزیز لحظه ‏اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟"

  • ضیاءالدین

اگر کسی خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهوری اسلامی مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامی و تشریفات اسلامی هیچ کس را به مخالفت وادار نمیکند.

امام یک وقتی در یکی از صحبتهایشان میفرمودند: وقتی که انگلیس‌ها در دهه‌ی دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خرده‌ای - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرمانده‌ی نظامی انگلیسی دید یک نفری فریادی بلند کرده، دارد صدایی میزند، دستپاچه شد - روی مناره یک کسی اذان میگفت - پرسید این سرو صدایی که هست چیست؟ گفتند اذان میگوید. گفت علیه ما است؟ یکی گفت نه؛ گفت خب، هرچه میخواهد بگوید. اذانی که علیه او نباشد، «الله‌اکبر»ی که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهد بگوید، بگوید.

مسئله مسئله‌ی اسم اسلام و تشریفات اسلامی نیست. امروز کشورهایی اسم اسلام را دارند، تشریفات اسلامی را هم کم‌وبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتی‌شان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتی با آنها نیست، خیلی هم دوستند.

* " یکی از کارشناسان دولتی آمریکا گفته است: آشتی میان ایران و آمریکا امکان‌پذیر است، امّا میان جمهوری اسلامی با آمریکا ممکن نیست؛ حرف درستی زده. ایرانی که در رأس آن خاندان پهلوی باشند - که همه چیزشان را در اختیار آنها میگذارند - البتّه آشتی با این ممکن که هیچ، لازم هم هست؛ بالاتر از آشتی هم لازم است. مسئله، مسئله‌ی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی یعنی استقلال، آزادی، پایبندی به ایمان اسلامی، حرکت در مسیر اسلام، تن ندادن به تحمیلات دشمنان، دعوت امّت اسلامی به اتّحاد - درست نقطه‌ی مقابل آن‌چیزی که آنها میخواهند - البتّه با این بدند."


*بیانات امام خامنه ای در تاریخ 4 تیرماه 1393

  • ضیاءالدین
بهتر است اینطور شروع کنم کلام را:
مدتها بود کتاب ابراهیم هادی را دست به دست بین بچه ها می دیدم؛ اما هیچ وقت میلی به خواندنش پیدا نکردم؛ بیشتر هم شاید به خاطر طرح جلدش بود که تصویری شبیه ذهنیت منفی من راجع به بعضی مسائل بود؛ با خودم فکر می کردم حتماً از آن کتاب های آبکی خاطرات شهداست که بنیاد شهید معمولاً به نیت گزارش کار چاپ می کند و صرفاً شهید را در حال نماز شب و راز و نیاز و تهجد و این مسائل تصویر کرده و یک سری خاطرات از گریه های شهید و یاحسین و یازهرا گفتن در هنگام شهادت و این قبیل مسائل تکراری جنگ و جبهه را نشان داده؛ و عجیب اینکه بر خلاف عادتم، در مورد این کتاب، حتی در حد تورق 30 ثانیه ای هم کتاب را در دستانم نگرفته بودم!
تا این که بخاطر احساس نیاز به مسائل اخلاقی، با یکی از دوستان مشورت کردم و او به شدت بر خواندن این کتاب تأکید کرد و مدعی شد "این کتاب، گویای اخلاق عملی اجتماعی است."
و این طور بود که ترغیب شدم و البته بهتر بگویم، تحریک شدم به خواندن این کتاب که از قضا انتظار داشتم خیلی بی خاصیت و تکراری باشد برای همچو "من"ی که مدعی کتابخوانی و کتابخواری ام! اما بر خلاف طرح جلد غلط انداز و نامناسب کتاب، محتوای کتاب برایم غیر قابل باور می نمود!
وسعت شخصیت شهید ابراهیم هادی و عرفان اخلاقی-اجتماعی که در رفتار او تبلور همه جانبه ای داشت، آنقدر در این روزگار برایم غریب می نمود که مدام سعی می کردم "همه ی این خاطرات" را منسوب به "شخصی واحد" بدانم اما این تصور سختی بود! این که هر یک از ویژگی ها و فضایلی که درباره ی شخصیت شهید هادی گفته می شود، در یک نفر جمع شده باشد و وجود این شخص، آن چنان همه جانبه و غنی باشد، برای روزگار ما، حقیقتاً غریب و غیرقابل باور است!
به اواخر کتاب که رسیدم، بهترین عنوان را همین عنوان فعلی کتاب دانستم؛ بهتر بگویم؛ ناخودآگاه نام کتاب در ذهنم متجلی شد:
سلام بر ابراهیم...


  • ضیاءالدین

مورد داشتیم ازش پرسیدند "چه آرزویی داری؟"

مورد درجواب گفته "از فانتزی هام اینه که به جرم ساندویچ خوردن سر میدون بازداشت کنند منو، بعد یه بابای قدیم الاسلام اوریجنال داشته باشم که بیاد وثیقه 10 میلیارد تومنی بذاره پاسگاه منو آزاد کنه"

پایان مورد!

  • ضیاءالدین

چیست دل در قفس سینه ی این بلهوسان؟

شاعری آخر شب

زیر لب زمزمه می کرد و

به یغما می رفت:

کهنه آونگی آویخته از سقف هوا

بین شیطان و خدا

در نوسان!


پ.ن: "عنوان مطلب تزیینی است" است؟

پ.ن2: شعر از زنده یاد استاد سید حسن حسینی(ره)

  • ضیاءالدین
گفت علی مطهری بین دانشجوها گفته "حصر موسوی و کروبی دیگه منطقی نیست؛ انتظار توبه کردن شان هم منطقی نیست؛ طرفین بیایند و کدورت ها را فراموش کنند"؛ و وقتی دانشجوها اعتراض کرده اند، در جواب گفته "زهر مار"!(1)
گفتم مورد داشتیم اونقدر عزمش جزم بوده که با وجود این که باباش جزء 10نفر اول ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی بوده و سوابق درخشانی در زمینه ی علم و فرهنگ و دین داره که هیچ کسی نمی تونه انکار کنه، ولی باز هم پسره تونسته اونقدر قوی کار کنه توی رفتارهای منطقیش که دیگه برای خیلی ها واقعاً سخت شده که بخوان در جواب کارهای این پسره طوری فحش بدند که به پدرش نخوان چیزی بگن!

 

پ.ن1:علی مطهری در سالن همایش‌های دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین(15اردبیهشت93)
  • ضیاءالدین
.هنوز هم آزارم می دهد بلاهت برخی مقدس های دانشگاه در فهم و تشخیص مسائل اصلی و فرعی.

تحمل اینها 1000 بار سخت تر از تحمل چیزی مثل گرسنگیست!
  • ضیاءالدین