رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۱۵ مطلب با موضوع «انتخابات» ثبت شده است

🔴درباره ی مسائل انتخابات، تحریف های جالبی این روزها می بینم از حرفهای رهبر انقلاب!
حضراتی که لیست داده اند، با سوءاستفاده از جملات رهبری، رسماً دست به تحریف نظر ایشان می زنند.
یک نمونه اش را ببینید:


💥اصل کلام رهبر انقلاب:
"به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دینداری اینها و به تقیّد اینها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم اینها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که اینها را بدانیم. اگرچنانچه کسانی اینجور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد. مثلاً آن کسی که من خیال کردم آدم خوبی است و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد."



🔶عبارت  مغفول: کلیدواژه ی "خیال کردم آدم خوبی است"!
"مثلاً آن کسی که "من خیال کردم آدم خوبی است" و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد."

🚫مصادره به مطلوب حضرات حزب ها و گروه ها:
درحالی که رهبر انقلاب، صراحتاً می گویند "کسی که من «خیال کردم» آدم خوبی است"، حضرات می گویند «ما می دانیم که بعضی از این هایی که ما در لیست هایمان آورده ایم، آدم های باصلاحیت و تصفیه شده ای نیستند، اما رهبری گفته اند اگر یکی دو مورد اشتباه رأی دادید ایرادی ندارد. پس بیایید برای این که لیست مان رأی بیاورد، رأی اینها را هم جمع کنیم در سبدمان!

گذشته از تحریف واضحی که این وسط رخ داده است و "رأی به ناصالحی که وضعیتش مشخص است" جایگزین "رأی به ناصالحی که فکر میکنیم صالح است" گرفته است، فکر کردن به نتایج این نگاه سیاسی، تن آدم را می لرزاند:



کسانی که امروز، تلاش می کنند برای جلب آراء، افرادِ ناصالحِ دارای سبد رأی را به مسئولیت های حساس برسانند:
 اولاً به راحتی همین تحریفی که امروز می کنند، فردا هم به جایی می توانند برسند که افراد فاسد دارای رأی را جایگزین صالح کنند و برسانندش به مسئولیت حساس و کلاه ملت پس معرکه بیافتد!
 ثانیاً (که احتمالاً بحرانی تر است از اولاً که گفتم) انقلاب اسلامی را به مسلخی می برند که روز به روز، معیارهای انقلابی بودن و تقوا جایشان را به باندبازی و لشکرکشی های مفاسد بدهد و تدریجاً این مسئله به یک ارزش اجتماعی و بدیهی بدل شود. و در نهایت، آنچه که مردم برای آن، پهلوی ها را و 2500 شاهنشاهی را برانداختند، پیش روی شان ببینند. یأس از تشکیل مجدد حکومت صالحان و انقلاب، فساد همه جانبه و... بدیهیترین تبعات این مسئله خواهد بود.



در همین رابطه نگاه کنید:


  • ضیاءالدین

بگذارید خیلی بی مقدمه وارد متن اصلی نظر دادنم بشوم:

مستند برادران با سناریو و تدوین و ایده ی بسیار خوبی که داشت و البته منابع آرشیوی که به جا به کار برده شده بودند،برای چشم برنداشتن از صفحه ی تلویزیون همه ی آنچه لازم بود را با خود داشت.

به نظرم در این وانفسای مستندسازی جبهه انقلاب که الحمدلله از نظر تعداد روز به روز مستندساز بیشتری داریم و ان شاءالله از نظر کیفیت هم بهترتر بشوند همه با هم، دیدن همچو مستندی واقعاً امید انسان را به آینده ی این عرصه، بسیارتر می کند.


دیدن فیلم مستند پرتره، این روزها برای مردم کار خسته ای کننده ای است در بیشتر موارد به نظرم. یکی از علتها هم این است که اغلب یک سیر خطی و کلیشه ای را دارند که آقا یا خانمی که موضوع فیلم است از همان اول در خانواده ای اهل فضل و هنر و مذهبی متولد می شود و مدارج ترقی را یکی بعد از دیگری پشت سر میگذارد و آخر کار هم با دستخط آن آقا یا خانم و کاغذی که یادداشت و امضایی در آن دیده می شود فیلم به خوبی و خوشی تمام می شود و فقط مسئله اینجاست که آن لحظه ای که آقا یا خانم موضوع فیلم دارد فیلم را با امضایش متبرک و تأیید می فرماید، اساساً بیننده ای پای فیلم دیگر نمانده است جز پدر و مادر سازنده ی فیلم که اگر زنده باشند، سعی میکنند معرفتی به قول ما، فیلم را ببینند و بعد هم قربان صدقه ی نوگل باغشان بروند که همچو گلی به سر مملکت زده است.(*)

مستند برادران

فیلم مستند برادران اما این وسط همان اول کار غیرخطی بودن خودش را خیلی با غرور و آرامش خاصی صراحتاً اعلام می کند. ایجاد سوال در ابتدای فیلم و شاخ و برگ دادن موضوعات مرتبط، به قدر ارتباط تان، باعث می شود کنجکاوی که مثل کرم به جان بیننده ی محترم افتاده، لحظه ای به سکون نرسد و مدام طرح داستان های جدیدی که کارگردان ترتیب شان را داده، دمای فیلم و گرمای آن را حفظ می کند: اغتشاشات سال 88، تجاوز رژیم اشغالگر صهیونیستی به لبنان تا خود بیروت و بعد ماجرای زندگی برادران لبنانی، جنگ ایران و عراق، نبرد با قاچاقچی های سیستان و بندرعباس و...، و دوباره برگشتن به ماجرای اغتشاشات ضدوطنی افراد به ظاهر وطنی در سال 88 و بعد شکل گیری داعش و نبرد با آنها و باز برگشتن به نقطه ی پیوند با برادران لبنانی! مهارتی که شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب به داشتنش معروف شده است: داستان درون داستان؛ حادثه در دل حادثه؛ معما در دل معما.

ترتیب ورود به داستان های مختلف و البته موالات شان که بی وقفه و معطلی و بدون آب بستن به فیلم انجام می شود، باعث می شود بیننده احساس کند که اگر یک لحظه کانال را بخواهد عوض کند یا پیامکی که برایش رسیده را بخواهد ببیند و فیلم را متوقف نکرده باشد، چیزهایی را از دست خواهد داد که تا زمانی که شب بخواهد سر به بالش بگذارد ذهنش را مشغول میکند.

تعلیق ناشی از داستان در داستان بودن فیلم و حضور دائم سوالِ ابتدای فیلم تا آخر کار، احساس کشفی به مخاطب می دهد که به خودی خودش لذت حل مسئله و احساس موفقیت را برای او خواهد داشت.

ایده ی اصلی فیلم حول "برادر" بودن سوژه ها هم عامل خاصی بود به نظرم که جا دارد متنی اساسی درباره اش گفته شود. تیزبینی صاحب این ایده، جای تحسین های مفصلی دارد حقیقتا.

پوستر فیلم مستند برادران

همه ی اینها در کنار صدای گوینده ی کارکشته ی گفتار متن، که از نظر جنس صدا بسیار مناسب و به جا صدا و لحنش انتخاب شده است، ترکیب دلچسبی را به مخاطب هدیه می کند که می شود اسمش را گذاشت لذت دیدن یک فیلم مستند بلند و غیرخسته کننده و بلکه جذاب و برانگیزاننده!

ترجیح می دهم چیزی از آن چه فیلم می توانست داشته باشد و نداشت، نگویم. چون چیز با اهمیتی به نظرم از قلم انداخته نشده است و حتی تیتراژ پایانی هم خوب کار شده بود. و امیدوارم سازنده ی فیلم از من بگذرد که محاسن کارش را اینقدر گنگ و کم مایه با این زبان کم توان بیان کرده ام و البته باید بگویم مسائل محتوای فیلم، جای بیشتری برای تعریف کردن و تحسین کردن دارد که نسبتاً سربسته ماند در این متن زبان‌بسته‌ام.

در یک کلام، باید بگویم این فیلم حقش است که از طرف بچه حزب اللهی ها به شدت و قوت حمایت شود و در جاهای مختلف بازپخش شود و اگر کسی توانست، پیشانی کارگردان فیلم را ببوسد و به او بگوید منتظریم تا باز هم زبان حزب اللهی ها باشی! زبان خوش بیان و گویای حزب اللهی ها! از این زبان های خوش بیان و گویا خیلی بیشتر لازم داریم.


مهدی نقویان


(*) قصدم علت یابی ضعف فیلم های مستند پرتره نبود، وگرنه حرف های مفصل تری برای نقد وضع موجود مستندهای پرتره داشتم که اینجا اگر می آمد، درازگویی می شد و مخاطب بنده ی خدا چه گناهی کرده که بخواهد این چیزها را ذیل متن حاضر بخواند؟



درباره ی این مستند، این ها را هم بخوانید تا ضعف نوشته ی حاضر کمتر در خاطرتان بماند:
«برادران»؛ شیر سامرا در لانه جاسوسی فتنه‌گران!

مستندی درباره ی برادری؛ یادداشت دوست نکته بینم، احمد احمدی

گفتگو با کارگردان فیلم مستند برادران، مهدی نقویان


خبرگزاری فارس هم چیزی درباره ی این مستند نوشته بود که می خواستم آن را هم این جا پیوند بزنم، اما به دلیل ضعف های متن و البته دفاع ضعیف و بعضاً ضربه زننده ای که به فیلم داشت، ترجیح میدهم تبلیغ آن را نکنم. خواستید بخوانید خودتان زحمتش را بکشید و پی بگیرید. البته همین جا خدمت تان عرض کنم که اگر نخوانیدش، چیزی را از دست نمی دهید به نظرم.

  • ضیاءالدین

طرح استانی شدن انتخابات مجلس که چندی پیش کلیات آن تصویب شد جای بحث و بررسی اجتماعی، سیاسی و عقیدتی فراوان دارد. این طرح و مفروضات مقدماتی و پیامدهای متأخرش یک سوی قضیه است، اما سوی مهم تر قضیه زمینه های اجتماعی موجود جامعه ایران است که تصویب چنین طرحی را اساساً «ممکن» می سازد.  طرحی با چنین زاویه ای آشکارا بزرگ با اهداف انقلاب و اسلام ناب امام خمینی (ره).

 

فرض کنید مجلس طرحی را به صحن بیاورد که که بی حجابی را قانونی کند. آیا با ذهنیت و مشرب فکری نمایندگانی که خود را مسلمان می دانند، اصلا چنین چیزی ممکن است؟ از ابتدای طرح این مسئله در رسانه ها و قبل از ارائه به مجلس چقدر با واکنش مواجه خواهد شد؟ موجی از اعتراض از منبرها، بیانیه ها، مصاحبه ها، تیترها، تجمعات، راهپیمایی ها و غیره به پا خواهد خاست. شاید کار به خشونت و ناآرامی اجتماعی هم بکشد. در آن صورت آیا حتی به رأی گذاشتن آن طرح اساساً ممکن خواهد بود؟ چه رسد به تصویب و اجرا. اینجا زمینه اجتماعی است که این مسئله را «ناممکن» می کند. گره کار دقیقا در این است که چه اتفاقی برای انقلاب اسلامی رخ داده که زمینه اجتماعی کشور، به تصویب چنین طرحی اجازه امکان وقوع داده است؟ اساسا همینکه چنین طرحی بدون اینکه راهپیمایی در اعتراض به آن برگزار شود یا خونی ریخته شود یا فریادی به آسمان رود، توسط نمایندگانی که خود را انقلابی هم می دانند مطرح شده، در صحن علنی مجلس شورای اسلامی هم به رأی گذاشته شود و در صلح و صفا رأی هم بیاورد، نشانه هایی از تغییرات عظیم در ارزش های جامعه ایران است. و خبر از استحاله تامّ آرمان های انقلاب اسلامی می دهد.

 

  • ضیاءالدین
حوزه انتخاباتی استان بوشهر، 4نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد؛ و همه این 4 نفر، کمابیش موافقت خود را با استانی شدن انتخابات مجلس ابراز کرده اند؛ مثلاً یکی از حضرات نظرش این است که "اگر این مهم تصویب شود نمایندگان به جایی اینکه دنبال کارهای جزیی و کوچک بروند بیشتر دنبال مسائل کلان کشور می‌روند" و دیگری مزایای این طرح را "ارتقاء سطح مجلس" می داند؛ البته نماینده بعدی ضمن وارد دانستن برخی ایرادات جزئی با کلیات آن موافق است و آن را مفید می داند و در نهایت، آخرین نماینده هم نظرش این است که چون در ایران انتخابات به شکل حزبی وجود ندارد، موافق نیست و اگر حزبی شود طرح خوبی خواهد بود.

آنچه ذکر شد، خلاصه ای از نظرات نمایندگان استان بوشهر بود؛ استانی که هنوز بعد از گذشت بیش از 3 دهه از رخداد انقلاب اسلامی، منطقه محروم محسوب می شود؛ محرومیت هایی که اساس آن ها را محرومیت فرهنگی تشکیل داده و بر پایه این محرومیت های فرهنگی، محرومیت های مادی سر بر آورده است؛ همچون مشکلات آب آشامیدنی، راه سازی های نامناسب، بافت فرسوده خانه ها و آسیب پذیری نسبت به زلزله(چنانکه طی چند سال اخیر شاهد فروریختن خانه های استان در اثر لرزش های نسبتاَ متوسط بودیم) ، عدم حضور اساتید برجسته کشور در دانشگاه های استان و در نتیجه قرار گرفتن دانشگاه مادر این استان در رده های آخر دانشگاه های کشور، تمرکز مدیران فرهنگی به مسائل پرت و بی ربط به استان و بی توجهی به مشکلات واقعی آنها، مسئله آلودگی های پتروشیمی مناطق ویژه استخراج مواد نفتی و بی توجهی به بیماری های کارکنان آنان، بی توجهی به ظرفیت های بنادر استان و هرز رفتن منابع خدادادی، بی توجهی مسئولین مرکز استان به روستاها و در نتیجه عدم تعادل در وضعیت مردم شهر و روستا و در نتیجه مهاجرت روستانشین ها به شهر برای دسترسی بهتر به امکاناتی که می بایست در روستا در اختیار آن ها قرار می گرفت و...
اینها تنها بخشی از مشکلات این استان بعد از گذشت بیش از 3 دهه از انقلاب حضرت روح الله است که عمدتاً ناشی از نگاه مرکزگرای مسئولین مختلف استانی طی این سالها بوده است؛ نگاهی که چکیده ی همان نگاه "تهران، همه ایران است" بوده و همان تفکر کشور را به این وضع کشاند؛ تفکری که وقتی شخصی چون محمود احمدی نژاد دم از سفرهای استانی و سر زدن به مناطق محروم کرد، سیل آرا مردم را به طرف خود سرازیر دید و آن چه از پیش بر همه واضح بود، بیش از پیش در چشم ها جلوه نمود که مردم کشور، از مرکز گرایی و بی توجهی به حاشیه نشین ها، خسته شده اند! و شاید به بیان بهتر، از این که جایی به نام مرکز کشور، "اصل" محسوب شود و الباقی را "حاشیه" بخوانند، خسته شده اند؛ از این که تهران نشین ها( و به طور دقیق تر، شمال تهران نشینها) شهروند درجه یک باشند و الباقی، خوشه چین های این جماعت مرفه محسوب شوند خسته شده اند و این گونه بود که به محض شنیدن شعارهایی از این دست، همه به او روی آوردند!
برای نگارنده این سوال پیش آمده که چرا هنوز نماینده های این استان در مجلس شورای اسلامی، این نکته بسیار واضح را هنوز درک نکرده اند و با همان تفکرات ناسازگار با اهداف انقلاب اسلامی به راهشان ادامه می دهند؛ مگر نه این است که امام روح الله مستضعفین و پابرهنگان را صاحبان اصلی این انقلاب نامید؟ مگر نه این است که صاحبان اصلی انقلاب، یعنی آنان که نظرشان برای انقلاب اصل است و الباقی فرع؟
پس چگونه است که نه تنها پیگیری مشکلات این جماعت، دغدغه ی اصلی ما نیست، بلکه روز به روز در جهت به حاشیه راندن این گروه نیز قدم بر می داریم؟
البته از این 4 نماینده استان، همه این رویه را در سایر امور پیش نگرفته اند و اخبار حاکی از پیگیری های برخی از این بزرگواران در زمینه ی مشکلات و محرومیت های استان کمابیش به گوش می رسد؛ اما در مورد این قانون و مسئله ی استانی شدن انتخابات، چند مسئله مطرح است:
- یکی از ملزومات استانی شدن انتخابات، تبلیغات گسترده و استانی برای نامزدهاست؛ با این مقدمه سوالی که مطرح می شود این است که به جز نامزدهای متمول و احیاناً وابسته به گروه ها و احزاب و کانون های قدرت و ثروت، چه کسانی توان تبلیغات گسترده ی استانی را خواهند داشت؟ و اگر چنین است که نگارنده می پندارد، کدام نامزد انتخاباتی که وابسته به کانون های قدرت و ثروت و احزاب و گروه های سیاسی است، درد محرومین و مستضعفین را اولویت خود می داند؟ آیا طنزی درد آور تر از این هم وجود دارد؟
- همان طور که یکی از نمایندگان استان ابراز نمود، لازمه این نوع انتخابات، حزبی شدن است(و البته این موضوع در متن اصلی طرح استانی شدن هم در عین ناباوری به عنوان امتیازات این طرح ذکر شده است!!!) ؛ کیست که نداند حزبی شدن در این کشور، معنایی جز سیاست زده شدن مسائل کشور نخواهد داشت؟ و تصور کنید استانی با این همه محرومیت، با این وضع می بایست محرومیت دیگری را هم به خود ببیند: محرومیت سیاسی! مسئله ای که مانع از رشد فکری مردم استان به سطحی بیش از احزاب می شود و در نتیجه محرومیت های فکری استان را شدت خواهد داد.

ادامه دارد... ان شاءالله
  • ضیاءالدین

ایشان(که دارد دستش را تکان میدهد):
اگر شما اطلاعات، تفنگ، پول و سرمایه، سایت و روزنامه، خبرگزاری را همه را در یک نهاد جمع کردید، ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد می‌شود. کار ما اشکال دارد، ما اشکال را باید رفع کنیم. تجمیع قدرت در یکجا فساد است.


سوالی که برای حقیر مطرح شد، این است که آیا حضور یک شخص- که احیاناً می تواند وزیری مرتبط با مقوله بازرگانی و تجارت باشد- در هیئت مدیره مثلاً 20 شرکت- که احیاناً کارشان بازرگانی و تجارت است- و اینکه همان شخص مذکور، مثلاً چند هزار میلیارد تومان سرمایه هم داشته باشد، آیا اگر همان شخص ابوذر هم باشد، فاسد نمی شود؟ سلمان باشد چطور؟

پ.ن1: ان شاءالله که وضعیت گوش آقای نعمت زاده که عمل کرده اند، بهتر شده باشد؛ سلامتی ایشان برای ما خیلی اهمیت دارد!

پ.ن2: "بسم الله الرّحمن الرّحیم
نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید"
  • ضیاءالدین
غریب نیست برایم؛
این که کسی که باراک اوباما را با ادب می داند، برای نشان دادن ادب خودش، هر جا می رود، گوهرپرانی های بهتر از این هم کند!


پ.ن: ادب مرد به ز دولت اوست!!!
*تفاوت حرفهای احمدی نژاد با روحانی این است که احمدی نژاد با خنده حرفهایش را میزد، روحانی با عصبانیت! البته روحانی سرهنگ نیست!
  • ضیاءالدین
مورد داشتیم فرموده اند:" امروز روز برچسب زدن به یکدیگر نیست بلکه روز چسبندگی بیشتر مردم جامعه است. "
مقام ارشد ستاد "مورد داشتیم" در مورد این "مورد"، هیچ گونه اظهار نظر مستقیمی ارائه ننمود؛ گفتنیست این مقام ارشد، علت سکوت خود را، مورددار بودن سایر سخنان "مورد" مربوطه در جلسه ی مربوطه اعلام نمود و ضمناً نخواست نامش فاش شود!


پ.ن: سخنان آقای حسن روحانی در همایش انتظار و امید http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930322000416
پ.ن2: از وقتی این جمله ی گهر بار جناب حاج حسن روحانی را خوانده ام، به طرز عجیبی احساس تکلیفی مرا در بر گرفته و این جانب خود را موظف می دانم که در هر لحظه به یکی از اعضای جامعه بچسبم تا اطاعت امر جناب رئیس جمهور اعتدال و کلید و امید و تدبیر را به جای آورده باشم؛ البته ممکن است عده ای بگویند اینها را برای ریا نوشته ام اما به هر حال باید گفت این مسئله را که چسبیدن به سایر مردمان جامعه، آن هم به صورت دائم، مشکلات عدیده ای برای انسان به همراه می آورد لکن ما در راستای تحقق سخنان جناب رئیس جمهور و نشر و حفظ پیام 24 خرداد، همه این سختی ها را به جان می خریم...
  • ضیاءالدین
جراید:
 نوبخت در خصوص برگزاری جشن در استان‌ها به دلیل سالگرد پیروزی آقای روحانی نیز افزود: برگزاری جشن و مراسم در سالگرد انتخاب قاطعانه آقای روحانی توسط مردم، یک حق است و در جهت نشاط جامعه لازم است و همه دستگاه‌های اجرایی باید از این فرصت استفاده کنند.
جای شکر داره که کادر دولت درد مردم رو می دونند
جای شکر داره که کادر دولت چیزهایی که لازم هست رو می دونند
جای شکر داره که کادر دولت اصل و فرع رو از هم تشخیص میده
جای شکر داره که کادر دولت در جهت ریخت و پاش های بی مورد رفتار نمی کنه
جای شکر داره که کادر دولت نسبت به پول بیت المال حساسه
جای شکر داره که کادر دولت معنی شادی و نشاط رو کاملا بر اساس اسلام تعریف میکنه
جای شکر داره که کادر دولت پیام 24 خرداد رو درک کرده
جای شکر داره که کادر دولت معنی کلمه "قاطعانه" و 200 هزار رأی رو خوب می دونه
جای شکر داره که کادر دولت می دونه که نشاط مردم با رفع دغدغه های ضروریشون رخ میده
جای شکر داره که کادر دولت ...
...
..
.
جای شکر داره که کادر دولت حالیش هست!

  • ضیاءالدین

گفت مورد داشتیم فرماندار بوده و تخلف جاده ای داشته و پلیس جریمه اش کرده؛ مورد مذکور زده توی گوش پلیس وقتی دیده کلفتی گردنش برای مأمور پلیس اهمیت نداره!

گفتم یاد جمله ی معروف جورج اورول توی قلعه حیوانات افتادم که از زبون یه حیوون به مخاطب میگه: "همه با هم مساوی اند اما بعضی ها مساوی ترند!"


پ.ن1: من اگر به جای استاندار کرمانشاه بودم، ضمن عزل اون فرماندار، و جریمه ش در انظار عمومی و وادار کردنش به عذرخواهی از مأمور در مقابل دوربین صدا و سیما، در راستای قصاص، یک سیلی آبدار به گوش های اون فرماندار قانون شکن و بی مسئولیت میزدم!

پ.ن2: گفتنی است اگر استاندار کرمانشاه، به پ.ن قبل عمل نکنه، خودش هم زیر سوال هست و وزیر کشور باید برخورد مقتضی را با او انجام بده!

پ.ن3: گفتنی تر است اگر وزیر کشور هم این کار را نکند، بر رئیس جمهور حقوق دان واجب است که پ.ن اول را در مورد وزیر کشور و سایر موارد مذکور انجام بدهد!

پ.ن4: گفتنی تر تر است اگر رئیس جمهور این کار را نکند، بر مردم است که بروند و رأی شان را از وی پس بگیرند!

پ.ن5: گفتنی تر تر تر است که اگر مردم این کار را نکنند، بر خداوند است که قومی دیگر را به جای آنان بر زمین ساکن کند تا این کار ها را انجام دهند!

  • ضیاءالدین
پلان اول: دولت نهم و دهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی حضور شخصی به نام صادق محصولی در بین وزرا؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی بود! ثروت شخص نامبرده، حدود 150میلیون دلار براورد گردیده بود؛ رقمی معادل حدود 200 میلیارد تومان در آن زمان

پلان دوم: دولت یازدهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی به جریان افتادن پرونده شخصی به نام بابک زنجانی؛ وی از سرمایه داران بزرگ معرفی گردید و حتی در سیمای جمهوری اسلامی، هر چند هنوز اتهامش ثابت نشده بود، پرونده ای در موردش روی آنتن رفت؛ وی از عوامل دور زدن تحریم های غرب علیه ایران نیز معرفی شد؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی و رانت خواری بود!

پلان سوم: دولت یازدهم؛ تیتر برخی روزنامه ها از رانت خواری 650 میلیون یورویی در وزارت صنایع و زمزمه هایی از ثروت 1000 میلیاردی وزیر مسن وزارت خانه صنعت و معدن و تجارت و...! نه نام شخص رانت خوار به صورت الف ب پ ت گفته می شود، نه خبری از پیگیری های عملی(چیزی فراتر از لفظ "پیگیری می کنیم" و "آقای روحانی خودشان شخصاً پیگیر مسئله هستند" و...) و نه حمله ی قربت الی الله از طرف رسانه های خیرخواه نظام و کشور! فقط برخی سایت ها و قلیل روزنامه هایی سعی در افشای این رانت خواری دارند و نامه ی آقای معاون رئیس جمهور و ...؛ نویسنده صمیمانه با خود فکر میکند یالثارات توقیف شد، رانت خواری چیز بدی است؛ روحانی مچکریم و این قبیل تشویش های ذهنی!( این پلان فاقد بخش رنگی است!)

پلان صفرم: اخبار ضد و نقیض از پرونده ی مهدی هاشمی بهرمانی؛ این پرونده چندین سال است که به نظر می رسد پیشرفت چندانی در آن رخ نداده و نیمه کاره بر جای مانده است؛ نویسنده ترجیح می دهد مطلب خاصی از این پرونده ننویسد؛ چرا که آقای هاشمی هست، تا انقلاب هست و ایشان از برکات و ستون های انقلاب است! اصلش همین پلان هم نباید اینجا می افتاد؛ و نویسنده ترجیح میدهد نوشتن این مطالب را هم تکذیب کند!(این پلان کلاً فاقد است و تکذیب می شود!!!)


پ.ن:درود خدا بر جنبش دانشجویی همیشه عدالت خواه خدابیامرز که به بر بال ملائک نشست و آسمانی شد و دیگر به زمین بر نگشت و بی خبر ماند از عالم و آدم (همه تشکل های جنبش منظورم بود، نه فقط اونی که اسمش با عدالت مرتبطه که به نظرم همان ها عدل در امورشان کمتر نمود داشت گاهی)

مطلب مرتبط: ویدئو "دولت یازدهم و کمک به قاچاقچیان کالا"

  • ضیاءالدین