رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۶ مطلب با موضوع «نبرد فرهنگ :: امام پژوهانه» ثبت شده است

در این کشور، مردانی اند که حاضرن بهای حق گفتن را بپردازند؛ ولو به قیمت جانشان تمام بشود!
دوستان البته به طنز می گفتند ولی واقعیت این است که در پس هر طنز، جدیتی وجود دارد: "از سخنان این هفته ی حسن رحیمپور ازغدی، بوی شهادت می آمد"
حرفهای این هفته استاد رحیم پور در نطق پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، موارد متعددی را شامل می شد:

1- پشت صحنه توهین به پیامبر اعظم چه بود و کدام پازل را تکمیل خواهد کرد؟
2- هیلاری کلینتون درباره ایران و موضع سران کشور نسبت به امریکا چه گفت و عامل افزایش تحریم چه بود؟
3- اقتصاد تنبل داخلی و اقتصاد وادادگی خارجی کشور را به کجا خواهد برد؟
4- نماز جمعه ی غیراسلامی را چه کسانی باب کرده اند و از آن سود می برند؟
5- علت اعمال فشار به ستاد نماز جمعه بخاطر حضور رحیم پور چه بود؟
6- رئیس جمهوری که روایات اسلامی را برای حکومت مناسب نمی دانست؟
7- مسائل روز که جزء خطبه های نماز است، ذکر تقویم نیست!!!
9- ماجرای کومونیست های امریکای لاتین و چگوارای دوم
10- کدام روایات اقتصاد مقاومتی را به ما یاد داده اند؟
 

*ستاد نمازجمعه تهران واقعاً باید مورد تقدیر قرار بگیرد بابت حضور استاد رحیم پور در تریبون نمازجمعه!

** کم اند کسانی که این چنین خوب سخن بگویند و سخن خوب هم بگویند! خداوند ایشان را حفظ کند برای این دین و کشور!

*** سخنش را بشنوید و اگر آن را حق یافتید، تا می توانید آن را نشر دهید، چه این که این فیلم باشد، چه اینکه چهره به چهره این حرفها را بر سر زبان ها بیاندازید! تا سکه رایج کلام مردم این کشور بشود!

  • ضیاءالدین

"روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است"

سید روح الله موسوی

imam-khomeini

پ.ن:

"راستى اگر کسى فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمیکند، ساده‏ اندیشى نیست؟"

"خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ هاى علمیه کم نیست."
"طلاب عزیز لحظه ‏اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟"

  • ضیاءالدین

اگر کسی خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهوری اسلامی مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامی و تشریفات اسلامی هیچ کس را به مخالفت وادار نمیکند.

امام یک وقتی در یکی از صحبتهایشان میفرمودند: وقتی که انگلیس‌ها در دهه‌ی دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خرده‌ای - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرمانده‌ی نظامی انگلیسی دید یک نفری فریادی بلند کرده، دارد صدایی میزند، دستپاچه شد - روی مناره یک کسی اذان میگفت - پرسید این سرو صدایی که هست چیست؟ گفتند اذان میگوید. گفت علیه ما است؟ یکی گفت نه؛ گفت خب، هرچه میخواهد بگوید. اذانی که علیه او نباشد، «الله‌اکبر»ی که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهد بگوید، بگوید.

مسئله مسئله‌ی اسم اسلام و تشریفات اسلامی نیست. امروز کشورهایی اسم اسلام را دارند، تشریفات اسلامی را هم کم‌وبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتی‌شان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتی با آنها نیست، خیلی هم دوستند.

* " یکی از کارشناسان دولتی آمریکا گفته است: آشتی میان ایران و آمریکا امکان‌پذیر است، امّا میان جمهوری اسلامی با آمریکا ممکن نیست؛ حرف درستی زده. ایرانی که در رأس آن خاندان پهلوی باشند - که همه چیزشان را در اختیار آنها میگذارند - البتّه آشتی با این ممکن که هیچ، لازم هم هست؛ بالاتر از آشتی هم لازم است. مسئله، مسئله‌ی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی یعنی استقلال، آزادی، پایبندی به ایمان اسلامی، حرکت در مسیر اسلام، تن ندادن به تحمیلات دشمنان، دعوت امّت اسلامی به اتّحاد - درست نقطه‌ی مقابل آن‌چیزی که آنها میخواهند - البتّه با این بدند."


*بیانات امام خامنه ای در تاریخ 4 تیرماه 1393

  • ضیاءالدین

صراط

۰۲
ارديبهشت

"جز خط مستقیم توحید، هر چه هست منکرات است؛ اینها باید از بین برود... هر چه منکر است باید از بین برود!"

حضرت روح الله (قدس سره)

imam-khomeini

  • ضیاءالدین

20 سال قبل گفتی و ما نشنیدیم...

هدفِ تهاجم فرهنگى دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد.

آن آقایى که خودش - به حسب آنچه که ما مى‌بینیم - خسرالدنیا و الآخره است، بر مى‌دارد مى‌نویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شده‌اند»! مى‌نویسند، و چاپ هم مى‌کنند که «مسلمانهاى عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا والآخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسر الدنیا و الآخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلّتِ وابستگى نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوى و ارتباط با امریکا نجات دهد و این‌طور شجاعت و شهامت و سربلندى در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگى گام نهد، خسر الدنیا و الآخره است؟! این جوانان ما، این خانواده‌هاى مؤمن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الآخره‌اند؟! خودشان خسر الدنیا و الآخره‌اند! کسى که این را مى‌گوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه‌آخرت. دنیاشان، دنیاى نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهى است. نسبت به‌مردم این حرفها را مى‌زنند و پخش هم مى‌کنند. براى چه پخش مى‌کنند؟ براى این‌که مردم رامتزلزل کنند؛ براى این‌که ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنى که استقلال اقتصادى به ضرر اوست، استقلال سیاسى به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگى به ضرر اوست.



بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان1372/02/15

  • ضیاءالدین
در این روزگاری که زندگی میکنیم، سوژه های جالبی داریم؛ میخواهم یکی از این موضوعات دم دستی را امروز کمی با نگاهی ساده و بی تکلف بررسی اجمالی کنم؛ و البته نه من حوصله مطول نوشتن دارم و نه شما حوصله مطول خواندن را احتمالا! لذا در مطلبی برد-برد با هم مفاهمه خواهیم کرد انشالله ؛)
مسئله ی مورد نظر، هم در شاخه ی سیاسی رخ میدهد، هم در شاخه علمی، هم اقتصادی، هم مذهبی و ... تا دلتان بخواهد خلاصه مبتلا به دارد؛ حتماً می پرسید چه مسئله ای است که اینقدر عام است؛ جواب چیزی نیست جز "چون رهبری گفته اند، پس باید..."
قبل از این که هر گونه فحش و بد و بیراه تان را تقدیم شجره نامه حقیر کنید، باید عرض کنم قدری آهسته تر لطفا؛ صبر کنید با هم برویم به قول معروف!
اگر بخواهم سرعتم را خیلی زود به سرعت شما برسانم که اصطلاحاً با هم بتوانیم برویم، باید خیلی ساده عرض کنم که "آب خوردن برای بدن انسان مفید است؛ و بلکه ضروری است؛ صرف نظر از این مسئله که رهبری در مورد فواید آب خوردن بیاناتی داشته باشند یا نه!"
یا مثلا رعایت بهداشت برای سلامتی ضروری است؛ سوالی که مطرح است این است که آیا حتماً رهبری باید فتوا بدهند که بهداشت را رعایت کنید؟ تا ما رعایت کنیم؟ به عبارت کلی تر، آیا لازم است رهبری در کوچک ترین و دم دستی ترین موارد به جماعت تذکر بدهند؟
شاید بپرسید اصلاً نوشتن از این موضوع چه دردی را دوا میکند؟ یا بگویید چقدر موضوع سطحی است؛ و این قبیل حاشیه نویسی ها!
اما خوب که به قضیه نگاه کنیم، چندین پیامد خرد و کلان از این سوال و دغدغه برخواهد خاست!

1- جامعه از سطحی شدن به سمت عمق بیشتر و فرزانگی بیشتر میل خواهد کرد؛ توضیح خاصی هم لازم ندارد؛ واضح است که وقتی نیازهای حیاتی بدن تأمین شود(آب، اکسیژن؛ قدری نان)، بدن می تواند شروع کند به رشد و نمو ابعادش؛(عضلانی شدن و پرورش اندام اصطلاحاً)

2- فرصت پرداختن به موضوعات ضروری تر و با ثمرات بیشتر و همچنین با وسعت بیشتر برای همه آحاد جامعه فراهم خواهد شد؛ مثلاً وقتی همه خودشان فهمیدند "قوانین راهنمایی و رانندگی خوب است"، بدیهیست آمار تصادفات کاهش خواهد یافت و مثلاً کسی که قرار بود در تصادف کشته بشود، می تواند حالا برود و دانش کسب کند و فرصت فرهیخته شدن و دانشمند شدن را داشته باشد!

3- فرصت حمله به قشر معروف به حزب اللهی به دلیل اخباری گری از دشمنان گرفته خواهد شد و در مقابل، فرصت حمله به مواضع ضدفرهنگی و ضدبشری دشمن، بیشتر فراهم می شود؛ بدیهیست وقتی قشری که نماینده ی تفکر اسلامی (با ادعای کامل بودن دین و جامع ترین بودن)، خود به فکر بهتر شدن و برترین بودن حرکت کند، اولاً حزب اسلام و حزب ِ الله، سردمدار تفکر برتر خواهد بود و در عمل ظرفیت هایش را نشان خواهد داد و ثانیاً مضاف بر اینکه بهانه جویان را ساکت خواهد کرد، به نقطه ای خواهد رسید که به تفکرات متحجرانه ی غرب نیز حمله خواهد کرد و غرب (نه غرب جغرافیایی بلکه غرب تفکری که در همین کشور هم پیدا میکنید) در تنگنا قرار گرفته و دست برتر با حزبِ الله خواهد بود!

4- جامعه اسلامی تدریجاً به سمت تحقق تمام عیار احکام و موازین اسلام عزیز پیش خواهد رفت و ظرفیت تمدن سازی اسلام بیش از پیش در عمل نشان داده خواهد شد؛ یعنی به جای اینکه رهبری بگویند "ورزش کنید" یا "بروید شهید مطهری بخوانید"، از فرصت آزاد شده، در راستای صدور انقلاب، تدوین سبک زندگی اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و ... استفاده خواهد شد و اصطلاحاً کلاس کار، چندین درجه بالا می رود و بجای آموزش دبستان، جامعه در کلاس های دانشگاهی تحصیل خواهد کرد!

بگذارید در پایان، چندین مثال واقعی و رخداده را هم محض انبساط خاطرتان یادآور شوم:
تهذیب، تحصیل، ورزش
بهداشت
عمل به قوانین راهنمایی
عمل به قانون
مطالعه ی قرآن
مطالعه ی نهج البلاغه
شناخت دشمن و فراموش نکردن جنایاتش
و...
تا دلتان بخواهد از این گزاره ها در بیانات رهبری به چشم میخورد که صرف مسلمان بودن، کفایت میکرد تا ما به این ها مایل باشیم و عامل؛ حال آنکه جایگاه رفیع رهبری، مشغول این قبیل مسائل بدیهی و دم دستی شده است؛ چراکه وظیفه ی او و تکلیف او این گونه ایجاب کرده است برایش؛ و او عامل است به تکلیف خود؛ هرچند ما عامل نیستیم و نباشیم!

  • ضیاءالدین