رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۳۰ مطلب با موضوع «بازخوانی» ثبت شده است

.هنوز هم آزارم می دهد بلاهت برخی مقدس های دانشگاه در فهم و تشخیص مسائل اصلی و فرعی.

تحمل اینها 1000 بار سخت تر از تحمل چیزی مثل گرسنگیست!
  • ضیاءالدین

صراط

۰۲
ارديبهشت

"جز خط مستقیم توحید، هر چه هست منکرات است؛ اینها باید از بین برود... هر چه منکر است باید از بین برود!"

حضرت روح الله (قدس سره)

imam-khomeini

  • ضیاءالدین
ما که خودمان به تنهایی آنقدر "سواد" نداریم که شخصاً "بی سوادبازی" در بیاوریم و قدری توافق ژنو را "بی سوادانه" نقد کنیم؛ شاید بعداً قدری دانش "بی سوادی" را به دست آوردیم و ما هم نقد کردیم اما تا آن زمان، در همین حد که "بی سوادی" ما قد می دهد، از یکی از "دکترهای بی سوادی" که توافق نامه ژنو را نقد کرده، تصویری یافته ایم که اگر کسی خواست قدری طریق "بی سوادی" یاد بگیرد، راه هدایت بر او بسته نباشد؛
من الله توفیق

  • ضیاءالدین

20 سال قبل گفتی و ما نشنیدیم...

هدفِ تهاجم فرهنگى دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد.

آن آقایى که خودش - به حسب آنچه که ما مى‌بینیم - خسرالدنیا و الآخره است، بر مى‌دارد مى‌نویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شده‌اند»! مى‌نویسند، و چاپ هم مى‌کنند که «مسلمانهاى عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا والآخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسر الدنیا و الآخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلّتِ وابستگى نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوى و ارتباط با امریکا نجات دهد و این‌طور شجاعت و شهامت و سربلندى در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگى گام نهد، خسر الدنیا و الآخره است؟! این جوانان ما، این خانواده‌هاى مؤمن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الآخره‌اند؟! خودشان خسر الدنیا و الآخره‌اند! کسى که این را مى‌گوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه‌آخرت. دنیاشان، دنیاى نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهى است. نسبت به‌مردم این حرفها را مى‌زنند و پخش هم مى‌کنند. براى چه پخش مى‌کنند؟ براى این‌که مردم رامتزلزل کنند؛ براى این‌که ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنى که استقلال اقتصادى به ضرر اوست، استقلال سیاسى به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگى به ضرر اوست.



بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان1372/02/15

  • ضیاءالدین
مجلس شورای اسلامی به عنوان اصلی ترین نهاد قانون گذار در نظام جمهوری اسلامی مطرح است؛ جایی که نمایندگان منتخب مردم، تلاش میکنند در جهت تدوین قانون و صیانت از آن، حداکثر تلاش خود را در اصلی ترین مسئولیت شان انجام دهند؛
بهتر بگویم: قانون، ناموس مجلس شورای اسلامی است!
چونانکه هرجا انحرافی از قانون صورت پذیرد، در قبال این قانون شکنی، همه نگاه ها به سمت مجلس خواهد بود تا در جایگاه صیانت از قانون، اعلام موضع نماید!


در میان نمایندگان مجلس، برخی اما گویی اعتبار حرف های خود را نه از قانون، که از سلایق شخصی و قبیله ای و جناحی میگیرند؛ و عجیب آنکه خود را نیز سربه راه ترین های نمایندگان مجلس میدانند از باب عمل به وظیفه!
در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم، برخی نکات از دیده ها مغفول ماند و شاید هم بشود گفت در میان اتفاقات بزرگتر و عجیب تر، گم شد!
از جمله این نکات تعجب آور، بدعتی است که توسط آقای علی مطهری در دفاع از برخی وزرای پیشنهادی رخ داد: به یاد داریم در سال 88 وزارت کشور، به دلیل صلاحدید و ملاحظات به حق خود، هر گونه راهپیمایی را تا اطلاع ثانوی غیرقانونی اعلام نمود و نهادهای انتظامی نیز به طور مجزا، نسبت به این مسئله تأکید کردند!
علیرغم این مسئله-که از قضا رسانه ها به طور گسترده آن را منعکس کردند- آقای علی مطهری، در صحن علی مجلس، صراحتاً اعلام می نماید که کسانی که تا قبل از 29خرداد و سخنرانی رهبر معظم انقلاب در کف خیابان به اعتراض پرداختند، حرکت شان غیر قانونی نبوده است!



البته حتی بدون به یاد آوردن آتش سوزی ها و تخریب اموال عمومی و تعرض به املاک دولتی و شخصی که در طی همان چندین روز قبل از 29خرداد، خسارت های بسیار زیادی به جان و مال و امنیت عمومی وارد شد نیز، صرف اعلام صریح نهادهای اجرا مبنی بر بدون مجوز بودن راهپیمایی ها، کافی بود تا هر انسان بالغ و عاقلی، تشخیص دهد که آیا راهپیمایی های به اصطلاح آرام- که البته باید آتش سوزی و تخریب را هم از مصادیق آرامش به حساب آورد- قانونی بوده یا خیر!


سوالی که آقای مطهری به عنوان عضو مجلس قانون گذاری نظام مقدس جمهوری اسلامی باید به آن پاسخ دهد این است که:
جناب آقای مطهری! مجوز قانونی ت برای راهپیمایی های قبل از 29 خرداد را از چه نهاد قانونی گرفته ای؟ و اگر هیچ مجوزی وجود ندارد- که اینچنین است- به چه حقی صراحتاً بدعت قانونی شکنی را عمل به قانون می دانید؟ آیا صرفاً برای خوشایند برخی افراد معلوم الحال این مسئله را مطرح می کنید؟ آیا سوگندی که به عنوان نماینده مجلس ادا کرده ای به تو این حق را می دهد که این گونه به نام قانون، بر پیکر قانون پا گذاری؟

اشاره: هر چند آقای نجفی نتوانست به عنوان وزیر از مجلس رأی اعتماد بگیرد، اما اکنون در جایگاه معاونت رئیس جمهور شخصی قرار دارد که او نیز همچون این نماینده مجلس، مرتکب همین بدعت علیه قانون شده است! (نجفی: من نمی‌گویم کسانی که در این راهپیمایی‌ها شرکت کردند خلاف قانون عمل کردند! من هم معتقدم مانند آقای مطهری، کسانی که قبل از 29 خرداد در راهپیمایی شرکت کردند اشکالی ندارد )
برادرانه و خیرخواهانه از رئیس جمهور منتخب مان انتظار داریم افرادی را که به هر شکل نسبت به قانون، ملاحظه و احترامی قائل نیستند از اطرافیان خود کنار بگذارد تا صلاحیت هیئت دولت را خدشه دار نکند!
  • ضیاءالدین
رئیس جمهور منتخب مردم، از ابتدای حضور در فضای انتخاباتی، با شعار "فراجناحی" و "اعتدال" وارد عرصه رقابت شد و البته هنوز هم بر این شعارها پایدار است؛


هدف از نوشتن این مطلب، مقابله و جبهه گیری با دولت یازدهم نبوده و هرگز نخواهد بود؛ چرا که دولت یازدهم، دولتی برخاسته از رأی مردم و مشروعیت یافته از حکم ولی امر ماست! و قطعاً هرگونه تخریب و مقابله ناحق، ظلمی است آشکار در حق مردم و اعضای دولت و نیز ولی امرمان(مد ظله) و حکومت حق!
اما میتوان گفت این مطلب، قرار است گواهی باشد بر گفته های رئیس قوه مجریه و سوالی باشد از ایشان؛ که گواه بودن و سوال پرسیدن، نه تخریب است و نه ظلم؛ ای بسا که موجب اصلاحی نیز بشود، انشاءالله تعالی!

مقدمتاً باید بگویم آنچه از اعضای کابینه ی دولت یازدهم و "جناح"بندی شان دیده میشود، مشخصاً نه "فراجناحی"است و نه "اعتدال"گرا! بلکه "قبیله" ای است و "رادیکال"! چرا که اکثریت این وزرا، وابسته به یک "جریان" و "جناح" هستند و دست بر قضا، عملکردشان هم در زمان مسئولیت های سابق، نشان داده رویه ی سابق شان "اعتدال"گرایی نبوده است!
شاید بشود درباره عملکرد آینده این وزرا، قدری خودمان را به کوچه یاروچپ بزنیم و بگوییم از اعمال و عقاید رادیکال و افراطی شان توبه کرده و اصلاح نموده اند - که البته همان طور که گفتم، بیشتر همان خود را به یاروچپ زدن است، نه مطلق واقعیت امر-، اما در مورد فراجناحی بودن، تنها میتوان مرتکب یک مغالطه شد تا مدعای ما، صدق باشد: جناح یعنی اصلاح طلب و اصولگرا و اگر از هر دو استفاده بشود یا از افرادی که بیرون از این دایره هستند، ما فراجناحی خواهیم بود!
اما این نیز همان طور که گفته شد، تنها یک مغالطه است؛ چرا که مراد از جناح و جریان، افرادی با تفکر واحد است؛ و مراد از فراجناحی بودن، استفاده از همه افراد حاضر در نظام، که توانایی پیش برد کار به بهترین شکل را دارند؛ حال آنکه همانطور که گفته شد غالب افراد انتخاب شده در هیئت دولت، از "جناح" اصلاح طلب و نیز "جناح" کارگزاران است؛ افرادی که در مواضع و اعمال سابق خود، بسیار بارز اند و رادیکال بودن شان، بارها بروز یافته است و جست و جویی ساده در اخبار و شرح وقایع، بُعد مسئله را بهتر مشخص میکند! حتی سوالی که مطرح می شود این است که با وجود اعلام صریح امام خامنه ای (مدظله) در رابطه با لزوم وجود نقاط قوت دولت قبل منهای نقاط ضعف آن، آیا هیچ یک از اعضای دولتی که نقاط مثبتش به عنوان معیار های اصلح ذکر شده، صلاحیت حضور در مسئولیت های دولت یازدهم را ندارند؟

سوالی که باید از آقای روحانی بشنویم پاسخش را، این است که:
آیا با این سابقه سیاسی و تجربه کاری، کابینه خود را نشناخته اید؟ که بعید است...پس بهتر است سوال را اصلاح کنیم:
دلیل تأکید هر روزه بر اعتدال گرا بودن و فراجناحی بودن و همزمان عملکرد متناقضی داشتن چیست؟ آیا برای حل مشکلات معیشتی مردم راه حل بهتری جز به کارگیری افرادی معلوم الحال وجود نداشت؟ آیا بهتر نبود پایه های دولت خود را از افرادی با حسن سابقه و شهرت به صالح بودن بنا می کردید؟
همه این حرف ها، جز با هدف اصلاح امور نبوده و نیست؛ چه آنکه اصلاح امر ما نیز در اصلاح امور کشور است! امیدوارم این روند عجیب دولت یازدهم، هر چه سریعتر اصلاح و بهینه شده تا این دولت، هر چه بهتر قادر به حل مشکلات فعلی و حرکت به سوی اهداف بلند مدت نظام باشد.


در همین مورد بخوانید:
- منتظرگراف (اعتدال روحانی یعنی...)

  • ضیاءالدین

در نشست خبری از شیخ حسن روحانی پرسیده شد: آیا شما مدیران و مسئولان فعلی را "درو" خواهید کرد؟

رئیس جمهور منتخب با لبخندی در پاسخ گفت: من با کلید آمده ام، نه با داس!

.

.

.

حدود 50 روز بعد، زمانی که وزیر خارجه دولت "کلید" از مجلس رأی اعتماد گرفت، تیتر روزنامه ای این چنین بود:



پ.ن: شخصاً اگر به جای آن خبرنگار بودم مطلبی در رسانه ام می زدم با این عنوان که "رئیس جمهور، علاوه بر کلید، جارو هم به دست دارد"

پ.ن2: وزارت نفت هم البته همین وضع را در حال دنبال کردن است.

  • ضیاءالدین

خیلی ها بنای تبلیغات شان را بر پایه های "تخریب" می سازند...

خیلی ها بنای تبلیغات شان را بر "ادعا و وعده" برپا می کنند...

برخی هم البته برای رأی آوردن از نردبان "صداقت و آرامش" بالا می روند...

برای رأی دادن بهتر، بد نیست شاخص ها را مروری دوباره کنیم و گه گاهی مقایسه کنیم با سخنان برخی نامزدها...

تصمیم گرفتم چند ویدئوی برتر برای کمک به انتخاب برتر و با چشمان باز، سفارش کنم؛ که حتماً ببینید...

اینها تبلیغاتی نیستند؛ تنها مقایسه اند...مقایسه با شاخص ها و همچنین تبیین معیارها و تکلیف ها...



1: تکنوکراسی در دیپلماسی(1)



2: تکنوکراسی در دیپلماسی(2)



3: دشمن را باید از دور شناخت




اصل همین 5 تای بالا هستند؛ اگر باز هم نیاز به تدقیق بیشتر داشتید، بد نیست سری به دو مورد زیر هم بزنید.

6: ببین تفاوت ره کجاست تا به کجا...               7: یک تیم برای دو چهره

            



پ.ن: ذیل هر کلیپ، توضیحاتی هم نوشته شده؛ 5 کلیپ اول را به همه توصیه می کنم؛ مخصوصاً کلیپ شماره3 را! به نظرم خیلی کلیپ قابل توجه و بیدارکننده ای هست؛ به نظرم خوب است همه مردم، هر قدر که توان داریم، این ها را ببینند و بدانند و با چشم باز رأی بدهند...


  • ضیاءالدین
صحبت های جناب آقای حداد عادل در جلسه روز 29 دی ماه سال 91:
- جبهه پایداری اصرار دارد که به دنبال کاندیدای اصلح است، ما هم می‌گوییم خدا کند اصلحی وجود داشته باشد که مورد قبول همه باشد اما اگر یک اصلحی بود که رای نداشت آنوقت چکار کنیم، نکند هیچ اصولگرایی در هیچ سطحی از اصولگرایی، موفق نشود؟
- درب ائتلاف 2+1 بسته نیست و اگر کسی در نظر سنجی‌‌ها رأی بالایی داشت و اصولگرا هم بود، می‌تواند به این ائتلاف بپیوندد؛ کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ارث پدری هیچ کس نیست.
- شخصی که قصد پیوستن به این ائتلاف را دارد خودش باید اظهار نظر کند و زمینه رای قابل توجهی داشته باشد.

حداد عادل

از آن روز تا همین امروز که می شود 22 اردی بهشت ماه 1392، مواضع این ائتلاف، مکرراً با همین استدلال و به صورتهای مختلف بیان شده است. کافی است کمی در خبرها جست و جوئیده باشید؛ از طرف دیگر، این روزها، نقد های زیادی هم به این گفتمان وارد شده و می شود؛ که باز هم کافی است همان جست و جوئیدن را تکرار کنید؛ قصد ندارم حرف های قبل را تکرار کنم و بشوم تکرار سیستم صوتی شان(ریورس خودمان)... فقط یک سوال اساسی برایم پیش آمده این وسط که جوابی برایش ندیدم؛ خواهشمند است رِندی که پاسخش را می داند، مرا از این بهت بیرون بیاورد:


آقای حداد عادل! شما اصولگرایید؛ لطفاً بگویید بر اساس کدام اصل حرفهای بالا را به زبان تان جاری میکنید؟
کدام اصل دینی به شما میگوید کسی را به جای اصلح بپذیری، حتا اگر صالح باشد؟
مگر نه این است که تا آب هست، تیمم باطل است؟


پ.ن:
تاریخ، بنا دارد خودش را همیشه بازتولید کند؛ یعنی یک هو دلش تنگ می شود برای دوران صلح امام حسن(ع) و یا عاشورای سیدالشهدا؛ آنجاست که می بینی یک جایی از یک کسی صدایی در می آید که عبد صالح خدا را نمی شود پشتیبانی کرد و فلذا باید گرد دیگری جمع شد؛ مسئله تغییر می کند از این که وظیفه تو چیست؟ سوال پیش می آید که تو باید جانب حق را داشته باشی،- ولو اینکه یک نفر بیشتر مصداق آن نباشد،- یا این که باید جانب کثرت را داشته باشی ولو باطل باشد!؟
حرف هایی که جناب حداد عادل ایراد کردند، حتی برای مادر من که مرد(اینجا می شود زن:دی) میدان سیاست هم نیست و بلکه دور و بر این مسئله هم نمی رود، آنقدر بدیهی بود که خجالت کشیدم از اینکه آقای حداد عادل این حرفها را زده اند؛

  • ضیاءالدین
پیام [به ملت ایران (دعوت به قیام براى خدا)]
زمان: 15 اردیبهشت 1323/11 جمادى الاول 1363
مکان: قم
موضوع: دعوت به قیام براى خدا (تاریخى ترین سند مبارزاتى امام خمینى)
مخاطب: علما و ملت ایران

imam-khomeini

بسم اللَّه الرحمن الرحیم
قال اللَّه تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى‏.
خداى تعالى در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه هایى است که خداى عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام براى خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه‏هاى گوناگون عالم طبیعت رهانده.
خلیل آسا درِ علم الیقین زن*****نداى «لا احبّ الآفلین» زن‏
قیام للَّه است که موسى کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام براى خداست که خاتم النبیین- صلى اللَّه علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسیْن أو أدنى رساند.
خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت پرست پشت میزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى‏کند که حَرْث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام براى نفع شخصى است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام براى نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام براى خود است که موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه گرد بیشرف کرده و نَفَس از هیچ کس درنمى آید. قیام براى نفس است که چادر عفت را از سر زنهاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمی گوید. قیام براى نفعهاى شخصى است که روزنامه‏ ها که کالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه‏ ها را که از مغز خشک رضاخان بیشرف تراوش کرده، تعقیب می ‏کنند و در میان توده پخش مى‏کنند. قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هرچه مى‏خواهد بگوید و کسى نفس نکشد.
هان‏ اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین دوست! اى دینداران خداخواه! اى خداخواهان حق پرست! اى حق پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان رابخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهاى شخصى کرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست درآغوش شوید.
انّ للَّه فى ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها؛ امروز روزى است که نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتابهاى یک نفر تبریزى بی ‏سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحى له الفداء- آنهمه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگى است که شماها را فرا گرفته؟ اى آقاى محترم که این صفحات را جمع آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا می ‏گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتى مى‏شد، همه یکدل و جهت از تمام کشور قیام می کردند. خوب است دیندارى را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگى کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دینى را آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود. وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ
11 شهر جمادى الاولى 1363
سید روح اللَّه خمینى
  • ضیاءالدین