جناب حداد عادل! گرایش به کدام اصل؟
دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۵۰ ب.ظ
صحبت های جناب آقای حداد عادل در جلسه روز 29 دی ماه سال 91:
- جبهه پایداری اصرار دارد که به دنبال کاندیدای اصلح است، ما هم میگوییم خدا کند اصلحی وجود داشته باشد که مورد قبول همه باشد اما اگر یک اصلحی بود که رای نداشت آنوقت چکار کنیم، نکند هیچ اصولگرایی در هیچ سطحی از اصولگرایی، موفق نشود؟
از آن روز تا همین امروز که می شود 22 اردی بهشت ماه 1392، مواضع این ائتلاف، مکرراً با همین استدلال و به صورتهای مختلف بیان شده است. کافی است کمی در خبرها جست و جوئیده باشید؛ از طرف دیگر، این روزها، نقد های زیادی هم به این گفتمان وارد شده و می شود؛ که باز هم کافی است همان جست و جوئیدن را تکرار کنید؛ قصد ندارم حرف های قبل را تکرار کنم و بشوم تکرار سیستم صوتی شان(ریورس خودمان)... فقط یک سوال اساسی برایم پیش آمده این وسط که جوابی برایش ندیدم؛ خواهشمند است رِندی که پاسخش را می داند، مرا از این بهت بیرون بیاورد:
پ.ن:
تاریخ، بنا دارد خودش را همیشه بازتولید کند؛ یعنی یک هو دلش تنگ می شود برای دوران صلح امام حسن(ع) و یا عاشورای سیدالشهدا؛ آنجاست که می بینی یک جایی از یک کسی صدایی در می آید که عبد صالح خدا را نمی شود پشتیبانی کرد و فلذا باید گرد دیگری جمع شد؛ مسئله تغییر می کند از این که وظیفه تو چیست؟ سوال پیش می آید که تو باید جانب حق را داشته باشی،- ولو اینکه یک نفر بیشتر مصداق آن نباشد،- یا این که باید جانب کثرت را داشته باشی ولو باطل باشد!؟
حرف هایی که جناب حداد عادل ایراد کردند، حتی برای مادر من که مرد(اینجا می شود زن:دی) میدان سیاست هم نیست و بلکه دور و بر این مسئله هم نمی رود، آنقدر بدیهی بود که خجالت کشیدم از اینکه آقای حداد عادل این حرفها را زده اند؛
- جبهه پایداری اصرار دارد که به دنبال کاندیدای اصلح است، ما هم میگوییم خدا کند اصلحی وجود داشته باشد که مورد قبول همه باشد اما اگر یک اصلحی بود که رای نداشت آنوقت چکار کنیم، نکند هیچ اصولگرایی در هیچ سطحی از اصولگرایی، موفق نشود؟
- درب ائتلاف 2+1 بسته نیست و اگر کسی در نظر سنجیها رأی بالایی داشت و اصولگرا هم بود، میتواند به این ائتلاف بپیوندد؛ کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ارث پدری هیچ کس نیست.
- شخصی که قصد پیوستن به این ائتلاف را دارد خودش باید اظهار نظر کند و زمینه رای قابل توجهی داشته باشد.از آن روز تا همین امروز که می شود 22 اردی بهشت ماه 1392، مواضع این ائتلاف، مکرراً با همین استدلال و به صورتهای مختلف بیان شده است. کافی است کمی در خبرها جست و جوئیده باشید؛ از طرف دیگر، این روزها، نقد های زیادی هم به این گفتمان وارد شده و می شود؛ که باز هم کافی است همان جست و جوئیدن را تکرار کنید؛ قصد ندارم حرف های قبل را تکرار کنم و بشوم تکرار سیستم صوتی شان(ریورس خودمان)... فقط یک سوال اساسی برایم پیش آمده این وسط که جوابی برایش ندیدم؛ خواهشمند است رِندی که پاسخش را می داند، مرا از این بهت بیرون بیاورد:
آقای حداد عادل! شما اصولگرایید؛ لطفاً بگویید بر اساس کدام اصل حرفهای بالا را به زبان تان جاری میکنید؟
کدام اصل دینی به شما میگوید کسی را به جای اصلح بپذیری، حتا اگر صالح باشد؟
مگر نه این است که تا آب هست، تیمم باطل است؟
کدام اصل دینی به شما میگوید کسی را به جای اصلح بپذیری، حتا اگر صالح باشد؟
مگر نه این است که تا آب هست، تیمم باطل است؟
پ.ن:
تاریخ، بنا دارد خودش را همیشه بازتولید کند؛ یعنی یک هو دلش تنگ می شود برای دوران صلح امام حسن(ع) و یا عاشورای سیدالشهدا؛ آنجاست که می بینی یک جایی از یک کسی صدایی در می آید که عبد صالح خدا را نمی شود پشتیبانی کرد و فلذا باید گرد دیگری جمع شد؛ مسئله تغییر می کند از این که وظیفه تو چیست؟ سوال پیش می آید که تو باید جانب حق را داشته باشی،- ولو اینکه یک نفر بیشتر مصداق آن نباشد،- یا این که باید جانب کثرت را داشته باشی ولو باطل باشد!؟
حرف هایی که جناب حداد عادل ایراد کردند، حتی برای مادر من که مرد(اینجا می شود زن:دی) میدان سیاست هم نیست و بلکه دور و بر این مسئله هم نمی رود، آنقدر بدیهی بود که خجالت کشیدم از اینکه آقای حداد عادل این حرفها را زده اند؛