این روزها آدم را با وظیفه اش می شناسند؛ میگویند فلانی دکتر است، فلانی فرماندار است، یکی می گوید من پدر هستم و الخ... با این اوضاع، من هم برای معرفی خودم باید بگویم "یک بنده خدا" هستم و البته که با این تعریف، وظیفه نشناس ترین شان باید باشم!
بخواهم جزئی تر کنم، باید بگویم "یک دانشجو" هستم و البته که با این تعریف هم باز وظیفه نشناس می شوم!
پس بهتر است همین را که خوب بلدم بگویم... من یک "وظیفه نشناس"م... و سعی م این است که این "نون" اول کلمه دوم را بردارم...
قبلاً در haareth.blogfa که به jihadgar.blogfa تغییر آدرس داد می نوشتم، قبل تر ها در پارسی بلاگ هم می نوشتم و بیا و برویی داشتیم البته:دی اگر خدا بخواهد فعلاً ها همین جا می نویسم از هر چیزی که به نظرم نیاز است بنویسم و البته علمش را هم داشته باشم!
تا چه پذیرفته آید...
بخواهم جزئی تر کنم، باید بگویم "یک دانشجو" هستم و البته که با این تعریف هم باز وظیفه نشناس می شوم!
پس بهتر است همین را که خوب بلدم بگویم... من یک "وظیفه نشناس"م... و سعی م این است که این "نون" اول کلمه دوم را بردارم...
قبلاً در haareth.blogfa که به jihadgar.blogfa تغییر آدرس داد می نوشتم، قبل تر ها در پارسی بلاگ هم می نوشتم و بیا و برویی داشتیم البته:دی اگر خدا بخواهد فعلاً ها همین جا می نویسم از هر چیزی که به نظرم نیاز است بنویسم و البته علمش را هم داشته باشم!
تا چه پذیرفته آید...