بیغیرت نبوده ایم از همان اول!
من یادم نمیرود نیمههای آن شب -که شب بیستویکم یا شب بیستودوّم بود و
ماها در خیابان ایران در یک منزلی شبها میرفتیم و متفرّقاً بیتوته
میکردیم- شنیدم صدای افرادی از داخل خیابان ایران میآید که مردم را به کمک
میطلبیدند برای خیابان پیروزی که بیایید آنجا، لشکر گارد حمله کرده؛ این
را من به چشم خودم دیدم. یعنی یک عدّهای همانجا رفته بودند برای کمک به
نیروی هوایی؛ یک عدّهای هم راه افتاده بودند در سطح شهر -آن بخشی که من
بودم خیابان ایران بود، بقیّهی جاها هم حتماً رفته بودند- و مردم را صدا
میکردند و طلب میکردند که بیایید به نیروی هوایی کمک کنید؛ مردم هم
میشتافتند و میرفتند و کمک میکردند. این هم یک نکته است؛ یعنی وقتی شما با
مردمید، مردم پشت سر شما هستند و ارتشی که مردم پشت سرش باشند، هیچ
دغدغهای در مواجههی با دشمن ندارد. (بیانات رهبری در دیدار با نیروی هوایی، 19 بهمن 94)
* حس خاصی داشت خواندن این بند از صحبت های آقای امام خامنه ای مان. صحنه را سینمایی تصور کردم. غوغا می شود کرد با همین یک نما... حس درد، اشک، شادی، شوق، غیرت، جوانمردی، همبستگی... همه ی اینها در این ماجرا بروز داشت.
** کاش هر کدام از این هایی که مسئولیتی در کشور داشته و دارند و خواهند داشت، قدری به این مردم هم بها می دادند، اعتماد میکردند، ارزش قائل می شدند برایشان! هیهات...
- ۹۴/۱۲/۰۲
- ۶۵۸ نمایش
آره؛ واقعا اگر جملات رو تصور کنی -که ناخواسته هم این اتفاق می افتد- خیلی قضیه سینمایی می شود.
مردم!
توجه!!!
آبگوشت بزباشم آرزوست!