رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارگزاران» ثبت شده است

انگار بعضی ها - بعضی از صاحبان کرسی نوکری مردم را می گویم- اصلاً حواسشان نیست حرف هایشان چه بار معنایی دارد؛ یارو آمده و با افتخار و به قول خودمان با کلی پُز گزارش می دهد که "من مسئول، با بالگرد به روستایی رفته ام و چنان دیده ام و چنان کرده ام و..."

البته قبل از هر چیزی، باید بگویم دست مریزاد که شمای مسئول یک دولتی را قبل از خودتان دیدید-بر خلاف دولت های قبل از خودش کارهایی میکرد- و یاد گرفتید که به جاهایی که محروم مانده اند و دورافتاده می گوییدشان هم باید سر زد و آن ها را هم آدم حساب کرد؛ واقعاً بین این کار و حرف آن رئیس جمهور که می گفت برخی از همین محرومین باید زیر چرخ سازندگی له بشوند از زمین تا آسمان است فاصله!

اما نکته کار اینجاست که وقتی می خواهی درد مردم را حس کنی، یکی از ابعاد زندگی همین مردم دور افتاده، "حمل و نقل و جابه جایی" است. اینکه این ها اصلاً راه سازی مناسب و در خوری برای شان صورت گرفته یا نه؟ اصلاً وسایل حمل و نقلی که در اختیارشان قرار گرفته، قابلیت جا به جا کردن نوع بشر را دارد یا نه؟ و...

خیلی فرق است بین آن کسی که با بالگرد به جاهایی می رود که مردم همانجا اگر بخواهند در راحت ترین مدل تردد کنند به خانه شان، همین بالگرد پر سر و صدا و پرلرزش را احتمالاً انتخاب خواهند کرد؛ نه قاطر و چارپایان را! اگر می خواهی دردش را بدانی و خود را از مردم می دانی، باید با همین چارپا یک بار به روستایشان بروی تا بفهمی دردشان چیست و زندگی شان چقدر با زندگی توی مسئول اختلاف دارد!!!


پ.ن: به بهانه گزارش فلان مسئول از شق القمرهایش که در صفحه ی فیس بوک خود منتشر کرده بود و از بالگردگردی اش در حد فتح الفتوح یاد می کرد.

پ.ن2: بدیهی است برای هر عقل سلیمی که منظور از بالگردگردی، آن زمانی نیست که مسئول مجبور است برای سرعت در کار مردم از این وسیله استفاده کند؛ و منظور اوقاتی است که او فوریتی در کارش ندارد؛ زلزله ای نیست؛ بلکه آمده تا درد مردم را حس کند؛ و به گمانم بدیهی است که اینکه به اسم مدیریت زمان و سرعت در این یک قلم کار بخواهد از این مدل پیروی نکند و آنجا هم بالگردگردی کند، نقض غرض خواهد شد!

پ.ن3: به گمانم می شد تیتر مطلب را سفرهای فیسبوکی هم گذاشت؛ هر چند می شود دیپلماسی عمومی یا خصوصی فیس بوک را قدری مجزا بررسی کرد و حق مطلب را آنجا بهتر ادا کرد.

  • ضیاءالدین
پلان اول: دولت نهم و دهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی حضور شخصی به نام صادق محصولی در بین وزرا؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی بود! ثروت شخص نامبرده، حدود 150میلیون دلار براورد گردیده بود؛ رقمی معادل حدود 200 میلیارد تومان در آن زمان

پلان دوم: دولت یازدهم؛ حمله ی همه جانبه ی رسانه های مکتوب و دیجیتال به دولت احمدی نژاد در پی به جریان افتادن پرونده شخصی به نام بابک زنجانی؛ وی از سرمایه داران بزرگ معرفی گردید و حتی در سیمای جمهوری اسلامی، هر چند هنوز اتهامش ثابت نشده بود، پرونده ای در موردش روی آنتن رفت؛ وی از عوامل دور زدن تحریم های غرب علیه ایران نیز معرفی شد؛ دغدغه ی خیرخواهانه ی رسانه ها در این حمله ی قربت الی الله، مبارزه با فساد اقتصادی و ثروت اندوزی دولتی و عدالت خواهی و رانت خواری بود!

پلان سوم: دولت یازدهم؛ تیتر برخی روزنامه ها از رانت خواری 650 میلیون یورویی در وزارت صنایع و زمزمه هایی از ثروت 1000 میلیاردی وزیر مسن وزارت خانه صنعت و معدن و تجارت و...! نه نام شخص رانت خوار به صورت الف ب پ ت گفته می شود، نه خبری از پیگیری های عملی(چیزی فراتر از لفظ "پیگیری می کنیم" و "آقای روحانی خودشان شخصاً پیگیر مسئله هستند" و...) و نه حمله ی قربت الی الله از طرف رسانه های خیرخواه نظام و کشور! فقط برخی سایت ها و قلیل روزنامه هایی سعی در افشای این رانت خواری دارند و نامه ی آقای معاون رئیس جمهور و ...؛ نویسنده صمیمانه با خود فکر میکند یالثارات توقیف شد، رانت خواری چیز بدی است؛ روحانی مچکریم و این قبیل تشویش های ذهنی!( این پلان فاقد بخش رنگی است!)

پلان صفرم: اخبار ضد و نقیض از پرونده ی مهدی هاشمی بهرمانی؛ این پرونده چندین سال است که به نظر می رسد پیشرفت چندانی در آن رخ نداده و نیمه کاره بر جای مانده است؛ نویسنده ترجیح می دهد مطلب خاصی از این پرونده ننویسد؛ چرا که آقای هاشمی هست، تا انقلاب هست و ایشان از برکات و ستون های انقلاب است! اصلش همین پلان هم نباید اینجا می افتاد؛ و نویسنده ترجیح میدهد نوشتن این مطالب را هم تکذیب کند!(این پلان کلاً فاقد است و تکذیب می شود!!!)


پ.ن:درود خدا بر جنبش دانشجویی همیشه عدالت خواه خدابیامرز که به بر بال ملائک نشست و آسمانی شد و دیگر به زمین بر نگشت و بی خبر ماند از عالم و آدم (همه تشکل های جنبش منظورم بود، نه فقط اونی که اسمش با عدالت مرتبطه که به نظرم همان ها عدل در امورشان کمتر نمود داشت گاهی)

مطلب مرتبط: ویدئو "دولت یازدهم و کمک به قاچاقچیان کالا"

  • ضیاءالدین
رئیس جمهور منتخب مردم، از ابتدای حضور در فضای انتخاباتی، با شعار "فراجناحی" و "اعتدال" وارد عرصه رقابت شد و البته هنوز هم بر این شعارها پایدار است؛


هدف از نوشتن این مطلب، مقابله و جبهه گیری با دولت یازدهم نبوده و هرگز نخواهد بود؛ چرا که دولت یازدهم، دولتی برخاسته از رأی مردم و مشروعیت یافته از حکم ولی امر ماست! و قطعاً هرگونه تخریب و مقابله ناحق، ظلمی است آشکار در حق مردم و اعضای دولت و نیز ولی امرمان(مد ظله) و حکومت حق!
اما میتوان گفت این مطلب، قرار است گواهی باشد بر گفته های رئیس قوه مجریه و سوالی باشد از ایشان؛ که گواه بودن و سوال پرسیدن، نه تخریب است و نه ظلم؛ ای بسا که موجب اصلاحی نیز بشود، انشاءالله تعالی!

مقدمتاً باید بگویم آنچه از اعضای کابینه ی دولت یازدهم و "جناح"بندی شان دیده میشود، مشخصاً نه "فراجناحی"است و نه "اعتدال"گرا! بلکه "قبیله" ای است و "رادیکال"! چرا که اکثریت این وزرا، وابسته به یک "جریان" و "جناح" هستند و دست بر قضا، عملکردشان هم در زمان مسئولیت های سابق، نشان داده رویه ی سابق شان "اعتدال"گرایی نبوده است!
شاید بشود درباره عملکرد آینده این وزرا، قدری خودمان را به کوچه یاروچپ بزنیم و بگوییم از اعمال و عقاید رادیکال و افراطی شان توبه کرده و اصلاح نموده اند - که البته همان طور که گفتم، بیشتر همان خود را به یاروچپ زدن است، نه مطلق واقعیت امر-، اما در مورد فراجناحی بودن، تنها میتوان مرتکب یک مغالطه شد تا مدعای ما، صدق باشد: جناح یعنی اصلاح طلب و اصولگرا و اگر از هر دو استفاده بشود یا از افرادی که بیرون از این دایره هستند، ما فراجناحی خواهیم بود!
اما این نیز همان طور که گفته شد، تنها یک مغالطه است؛ چرا که مراد از جناح و جریان، افرادی با تفکر واحد است؛ و مراد از فراجناحی بودن، استفاده از همه افراد حاضر در نظام، که توانایی پیش برد کار به بهترین شکل را دارند؛ حال آنکه همانطور که گفته شد غالب افراد انتخاب شده در هیئت دولت، از "جناح" اصلاح طلب و نیز "جناح" کارگزاران است؛ افرادی که در مواضع و اعمال سابق خود، بسیار بارز اند و رادیکال بودن شان، بارها بروز یافته است و جست و جویی ساده در اخبار و شرح وقایع، بُعد مسئله را بهتر مشخص میکند! حتی سوالی که مطرح می شود این است که با وجود اعلام صریح امام خامنه ای (مدظله) در رابطه با لزوم وجود نقاط قوت دولت قبل منهای نقاط ضعف آن، آیا هیچ یک از اعضای دولتی که نقاط مثبتش به عنوان معیار های اصلح ذکر شده، صلاحیت حضور در مسئولیت های دولت یازدهم را ندارند؟

سوالی که باید از آقای روحانی بشنویم پاسخش را، این است که:
آیا با این سابقه سیاسی و تجربه کاری، کابینه خود را نشناخته اید؟ که بعید است...پس بهتر است سوال را اصلاح کنیم:
دلیل تأکید هر روزه بر اعتدال گرا بودن و فراجناحی بودن و همزمان عملکرد متناقضی داشتن چیست؟ آیا برای حل مشکلات معیشتی مردم راه حل بهتری جز به کارگیری افرادی معلوم الحال وجود نداشت؟ آیا بهتر نبود پایه های دولت خود را از افرادی با حسن سابقه و شهرت به صالح بودن بنا می کردید؟
همه این حرف ها، جز با هدف اصلاح امور نبوده و نیست؛ چه آنکه اصلاح امر ما نیز در اصلاح امور کشور است! امیدوارم این روند عجیب دولت یازدهم، هر چه سریعتر اصلاح و بهینه شده تا این دولت، هر چه بهتر قادر به حل مشکلات فعلی و حرکت به سوی اهداف بلند مدت نظام باشد.


در همین مورد بخوانید:
- منتظرگراف (اعتدال روحانی یعنی...)

  • ضیاءالدین