رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

رستاخیز

رمز ماندن همین بود...

توضیح: روزگار بعضی ها را با خود برد و برخی در انتظار رفتن اند...اما بعضی هم خلاف عادت، ماندند و ماندند و ماندند...همانها که مردند،قبل از مردن...و در زمان حیات مادی، رستاخیز خود را خود رقم زدند و رمز ماندن شان همین بود...پس از رستاخیز، حیات، جاودانه میشود... {ضیاءالدین.ح}

پیام های کوتاه

تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتماد» ثبت شده است

*چگونه می توان یک لیوان زهر را به خورد چند ده میلیون انسان داد بدون آنکه کسی متعرض شما شود؟

1- برای این کار، کافی است تا زهری را که قصد دارید در طول مدت معینی، یک جا قورت بدهند، در 10 برابر آن مدت معین به خورد جماعت بدهید.

2- همچنین در این روش، بهتر است تا مدام از شیرین بودن همین شربت زهر برای جماعت آن قدر بگویید تا ملت یادشان برود که شربت زهر بوده است! مثلاً بگویید می دانید این شربت شیرین که قرار است بخورید چیست؟ (مثلاً بگویید) این شربت شیرین، شربت عسلی است که در کل دنیا نظیر ندارد! [باید دقت داشته باشید که در هنگام ادای این جملات، آنقدر باید حرف عین عسل را با تلفظ عربی اش از ته حلق بیرون بدهید که همه در شیرین بودن و عسل بودن آن شربت زهر ذره ای شک نکنند!

3- اگر چنان چه حس کردید کسی ممکن است از قضیه بو ببرد، به انحاء مختلف سعی کنید اذهان را منحرف کنید؛ مثلاً یک هو از بدبو بودن جورابهایی که در مملکت تولید می شود بگویید؛ یا مثلاً یک جایگاه مدیریتی مهمی را که تعیین تکلیفش در دستان شماست، آنقدر سخیف کنید که به حرف اصلی همه ی اقشار جامعه مرتبط شود؛ و از این قبیل مسائل را آنقدر ایجاد کنید، به نحوی که هر کس بخواهد چیزی جز این مسائل را - مثلاً ماجرای زهر خودمان- ذکر کند، به "تشخیص ندادن اولویتها" متهم شود!

4- اگر چنان چه با انجام مورد شماره 3، باز هم شخص یا اشخاصی برای فریاد زدن ماجرای زهر خودمان دور هم جمع شدند یا کاری انجام دادند، تا جایی که می توانید، آن ها را ابله بخوانید؛ ایده ی اصلی این اتفاق را در قرآن، در داستان حضرت نوح می توانید دنبال کنید؛ جایی که وقتی حضرت نوح ع مردمش را به دین خدا دعوت میکند، عده ای از متنفذین قوم، پیروان نوح ع را اراذل و اوباش و ساده لوحان معرفی کردند تا هم نوح را زده باشند، هم راه نوح را، و هم آن جماعت محدود مومن به خداوند را!
به هر حال، شما باید آنقدر با اعتماد به نفس این القاب و برچسب ها را به جماعت مربوطه بزنید که با هر فحش شما، عده ای از مردم کف و سوت بزنند؛ و در عوض شما باید نشان دهید که چقدر به این حرف خودتان و حرف زدن خودتان می بالید!

5- اگر زمانی حس کردید که رهبر قوم و بزرگ مملکت، قبلاً حرف هایی زده که موجب زیر سوال رفتن ماجرا و عملی نشدن فرایند زهرخوران ملی می شود، سعی کنید از نجابت وی (همان رهبر قوم) - که باعث می شود نخواهد صراحتاً لب مطلب را بگوید و یا به هر دلیلی، به شما فرصت اصلاح داده است- حُسن سوءاستفاده را ببرید و مدام با چسباندن خودتان به وی، اینطور وانمود کنید که شما هم پیرو اصلی حرف او هستید؛ حتی هر وقت او حرفی بر خلاف برنامه های شما زد، شما هم به روی خودتان نیاورده و با صدایی بلندتر، همان حرفهای او را تکرار کنید و با شوری وصف ناپذیر از تابع بودن خودتان از سخنان وی تا آخرین قطره خون و آخرین نفس هایتان سخن بگویید و همزمان به ادامه کارهای خودتان طبق سیاست های موارد قبل بپردازید.


و در آخر، این نکته مهم را فراموش نکنید که :
بسیاری از این مردم چند ده میلیونی، به شما اعتماد زیادی دارند و هرگز احتمال نمی دهند که شما بخواهید زهرخوران برای شان راه بیاندازید؛ این اعتماد، بهترین سرمایه شماست؛ پس به نحوی باید فرایند زهرخوران را مدیریت کنید، که حتی بعد از انجام آن هم، اعتمادشان از شما سلب نشود و بتوانید احیاناً در برهه های دیگر، فرایندهای زهر خوران و یا خودسربران-فرآیندی که در آن کوشیده می شود تا شخص باور کند که با بریدن سر خود، می تواند بهتر نفس بکشد- و دیگر فرایندهایی که در هر زمان ممکن است به آن نیاز پیدا کنید را انجام دهید!
  • ضیاءالدین

یکی از هزار طنز روزگار ما هم شده این نشریه ی "وزین"! گویا حتی معنای نام خودش را هم چندان فهم نکرده! "مردم سالاری" که البته احتمالاً مرادش صرفاً همان "دموکراسی" غربی است، خیلی مختصر یعنی "پیروزی اکثریت معتبر است! مثلا در همین ماجرای مجلس شورای اسلامی و عدم رأی اعتماد مجدد و در واقع همان استیضاح وزیر علوم دولت آقای حسن روحانی همین بساط را شاهد بودیم؛

از قضا دست اندرکاران این نشریه، همین معنای همه گیر و همه فهم را هم درک نکرده اند؛ تیتر، گویای همه ی تناقضات عقلی و درکی است به نظرم!

چرا که اساساً یا اقلیت، واقعاً اقلیت است که در آن صورت امکان پیروزی اش در رأی شماری صفر است! یا اقلیت، اصلا اقلیت نیست و بل اکثریت است، که تکلیف مشخص است!


*نیاز به گفتن نیست که مردم سالاری همان نشریه است که وقتی رئیس جمهور دهم سخنرانی اش انجام نشد، درباره ی سخنان رئیس جمهور(که ایراد نشده بود) نقد نوشت!

** حالا بعضی ها هم شاید کل نقدشان به این نشیه، تکراری بودن عکس های آقای فرجی باشد!

  • ضیاءالدین
وزرای اقتصادی پیشنهادی دولت شیخ حسن روحانی همگی از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند؛ وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت نفت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و وزارت اقتصادی و امور دارایی. وزرایی که بعضاً سوابق قابل توجهی ناظر به عدم صلاحیت شان برای مسئولیت های داده شده وجود دارد!
اما پس از تأیید صلاحیت این وزرای اقتصادی کابینه دولت یازدهم، صداوسیما و برخی از خواص توجیه جالبی برای این اقدام نمایندگان مجلس ارائه دادند:
"رأی اعتماد به همه وزرای اقتصادی، بیانگر قاطعیت مجلس در همراهی دولت در زمینه اصلاح وضعیت اقتصادی است."

حال آن که اگر واقعاً توجیه مذکور را علت اصلی و توجیه صحیحی برای این اقدام مجلس بدانیم، مغالطه ای آشکار را خواهیم دید و توجیهی بدتر از خود گناه را!
اگر براستی هدف مجلس از رأی اعتماد به همه وزرای اقتصادی، بالا بردن سرعت اصلاح و سامان به وضع معیشتی مردم است، آیا این پذیرفته است که افراد معلوم الحالی که آزمون خود را قبلاً پس داده اند و محک خورده اند، هرکه باشند و هرچه که عملکردشان باشد، باز هم مورد اعتماد قرار گیرند؟
مثل این که بپذیریم در جایی که آب پاک و طاهری برای رفع تشنگی وجود دارد، افرادی بیایند و ظرفی را پیشنهاد دهند که این ظرف شکسته کهنه را برخی دانایان آلوده میدانند و حال آنکه ظرف پاک موجود است!
آیا رواست به بهانه رفع تشنگی، هر آبی را بپذیریم و بنوشیم و بنوشانیم؟


این توجیه در حالی است که اگر واقعاً نمایندگان بنایشان بر این بود که هر چه بهتر مشکلات اقتصادی باید مرتفع شود، اتفاقاً انتظار می رفت که وسواس و دقت بیشتری در انتخاب و تأیید وزرای اقتصادی نشان دهند! نه آنکه مسامحه بیشتری نشان دهند!
  • ضیاءالدین